نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 127
خدمت او می رسید، سه روز نزدش اقامت می گزید و در این مدت ابن مروان از او پذیرایی می کرد و او پس از سه روز اشعارش را برای ابن مروان می سرود. اما غسّانی پس از این مدت چون شعری آماده نداشت، اشعار فارقی را خواند و چون ابن مروان بر آن اشعار آگاهی داشت بر او غضبناک شده و گفت این اشعار از ابن اسد فارقی است نه از تو ! لیکن غسّانی با ترفند و شفاعت فارقی رهایی یافت. 2 فارقی پس از مدتی که متصدی دیوان آمد (از شهرهای دیاربکر در ترکیه فعلی) بود، او را عزل کردند و او به ناچار به میافارقین رفت و چون آنجا را خالی از امیر دید، در قصر نشست و مدعی حاکمیت شد و نام ابن مروان را از خطبه انداخت. خبر به ابن مروان رسید؛ لذا فارقی هراسناک به جانب حلب گریخت و از آنجا باز به حرّان متواری گشت. 3 سرانجام او را در آنجا دستگیر کردند و نزد ابن مروان بردند. ابن مروان بر او غضبناک شد و دستور مرگش را صادر کرد؛ ولی غسّانی که در این زمان در دربار صاحب احترام و مقام بود از ابن مروان برای فارقی عفو و بخشش طلبید؛ ولی ابن مروان توجه نکرد و سال 487ه او را به دار آویخت. 4 ابونصر فارقی کتاب های شرح اللّمع، الافصاح فی العویص، الالغاز، دیوان شعر را نوشت. 5
پی نوشت ها
[1] ـ تاریخ الاسلام 33 / 203. 2 ـ الوافی بالوفیات 11 / 401. 3 ـ سیر اعلام النبلاء 19 / 80. 4 ـ معجم الادباء 8 / 54. 5 ـ الوافی بالوفیات، همان.
ابوالقاسم حسن بن اسحاق بن شرفشاه طوسی مشهور به حکیم فردوسی.
حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی از شاعران بزرگ قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری است. نام وی در منابع گاهی احمد یا منصور هم آمده است؛ ولی در کنیه و تخلصش اختلافی نیست. او در سال 322 یا 324 و به گفته برخی 329 یا 300ه1 در روستای پاژ از توابع طابران که روستای بزرگ و پرجمعیتی بود، به دنیا آمد. (این روستا امروزه فاز گفته شده و در دو راهی کلات ـ کارده قرار دارد) وی از دهقانان و اعیان این روستا بوده و عایدات کافی داشت. 2 دولت شاه سمرقندی، فردوسی را از اهالی قریه رزان، از نواحی توس، گفته است. وی در وجه تخلص او به فردوسی گفته است: چون پدر فردوسی، باغبان چهار باغ سوری بن ابی مشعر به نام « فردوس » بود، وی به فردوسی شهرت یافت. 3 برخی با استناد به پاره ای از اشعار او، وی را شیعه دانسته اند؛ 4 ولی با این حال قراین را برای پی بردن به مذهب فردوسی ناکافی و منافی یکدیگر دانسته اند. 5 از بیست سالگی به تحصیل علوم روی آورد و به تمام فنون سخن، نسیب، غزل، حکمت، اعتذار، انذار، مدح، هجو، رثا، افتخار و عتاب دست یافت. 6 به گفته برخی مستشرقان، فردوسی با زبان عربی، زبان ادبی کیش زرتشت ـ پهلوی یا پارسی میانه، الهیات اسلامی و آثار شعری تازی و فارسی آشنایی داشته است؛ ولی گذشته از این دانش ها، فردوسی از چیزی والاتر از این هم برخوردار بود و آن روایات و اخبار مردم میهنش بود که او را سخت به خود می کشید. 7 فردوسی به دلیل ظلم و بیداد حاکم توس، آنجا را ترک کرده و برای شکایت به غزنین رفت؛ ولی مقصود او میسر نشد. در غزنین برای امرار معاش به شعرگفتن روی آورد، تا اینکه به مجلس درس عنصری که فرخی و عسجدی نیز در آن به تحصیل مشغول بودند، راه یافت. عنصری با مشاهده ذوق سرشار و مهارت فردوسی در شعر از او خواست تا سرودن شاهنامه را برای سلطان محمود غزنوی که از او خواسته شده بود، به عهده بگیرد، فردوسی نیز پذیرفت. عروضی علت تقبل این امر از سوی فردوسی را برای تهیه جهیزیه دخترش دانسته است؛ اما با توجه به اهمیت و زمان بربودن آن بعید است فردوسی به دنبال چنین هدفی بوده باشد. 8 فرودسی به سرودن شاهنامه که بیست هزار بیت آن را دقیقی نوشته بود، مشغول شد و در مدت 25 یا سی سال، شصت هزار بیت سرود، 9 بخشی را در غزنین و بخشی را در توس به نظم درآورد. هنگامی که شاهنامه در سال 400ه به اتمام رسید، هشتاد سال از عمرش می گذشت. 10 در میانه نگارش شاهنامه، به دلیل بدگویی اطرافیان محمود علیه فردوسی و متهم کردن وی به رفض، محمود به او بدبین شد و پس از اتمام کار، تنها شصت هزار درهم نقره به او پرداخت شد
نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 127