responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : ---    جلد : 4  صفحه : 150

ابومحمد عاشر بن محمد بن عاشر بن خلف انصاری.

 

محدث و فقیه اندلسی. ابن فرحون نام او و جدش را عامر ثبت کرده است. 1 وی در سال 484ه در یناشته دیده به جهان گشود؛ سپس ساکن شاطبه در شرق اندلس گردید و از پدرش و افرادی همچون ابوعلی بن سکره، ابوجعفر بن جحدر، ابوبحر اسدی، ابومحمد بطلیوس و ابوبکر بن عربی حدیث شنید. فقه را نیز نزد ابومحمد بن ابی جعفر آموخت و سپس به قرطبه سفر نمود و در آنجا با ابوالحسین بن سراج، ابوعبداللّه بن حمدین و ابوالحسن بن مغیث همدم شد و علم قرائات را از ابوالعباس بن ذروه مقری و ابوالقاسم بن نخاس آموخت. نبوغ علمی او آنچنان بود که ابوالحسن بن رزین بن معاویه از مکه و ابوالحجاج بن نادر از اسکندریه با او مکاتباتی داشتند و بزرگانی دیگر نیز از هر طبقه به دلیل شهرت در حفظ، فهم و اتقان مطالبش از او بهره می گرفتند. ابومحمد عبدالمنعم بن سمجون هنگامی که در غرناطه مشغول قضاوت بود، او را برای قضاوت در باغه از شهرهای اندلس برگزید و پس از آنکه عبدالمنعم به اشبیلیه رفت او را نیز با خود برد و مدتی ملازم یکدیگر بودند. 2 ابومحمد سپس به شرق اندلس رفت و ریاست شورا ( مجلسی که تعداد اعضای آن شانزده نفر از علما و قضات بودند و مسئولیت اصدار فتوا و حل مشکلات محاکم و قضات را به عهده داشت ) را در بلنسیه به عهده گرفت و پس از آن قضاوت مرسیه و اطراف آن را عهده دار شد. او در این مدت به اموال بسیار و شهرت فراوان دست پیدا کرد و تا فروپاشی دولت لمتونیه در سال 539 بدین منوال گذشت. او سپس به شاطبه رفت و در آنجا به تدریس فقه و حدیث پرداخت و در این زمان رییس فتوادهندگان و مشاوران بود و مسائل مشکل و مغلق به او ارجاع می گردید. 3 او به دلیل حافظه قوی و تسلط و آشنایی با علوم، مدار مذاکره و مناظره در زمان خویش گردیده بود. ابوالخطاب بن واجب، ابوعبداللّه بن سعاده، ابومحمد بن غلبون و ابوعبداللّه اندریشی و دیگران از او روایت کرده اند. 4 ابومحمد درنهایت نابینا شد5 و در سال 569ه در شاطبه درگذشت. او کتابی به نام الجامع البسیط و بغیه الطالب النسیط دارد که ابوبکر مفوز بن طاهر می گوید این اثر پرارزش بر جایگاه علمی او دلالت دارد. 6 دیگر اثر او شرح کتاب المدونه می باشد. 7

 

پی نوشت ها

 


[1] ـ الدیباج المذهب 309. 2 ـ التکمله لکتاب الصله 4 / 44. 3 ـ المعجم ( ابن ابار ) 298. 4 ـ التکمله الکتاب الصله 4 / 44. 5 ـ الاعلام 3 / 247. 6 ـ التکمله الکتاب الصله 4 / 44. 7 ـ بغیة الملتمس 438.

 

دیگر منابع: معجم المؤلفین 5 / 51 و55.

 

محمود هیئتی

 

عالی ـ غزنوی

 

عالی ـ غزنوی (م 582ه )

 

ابوعلی عالی بن ابراهیم بن اسماعیل غزنوی بَلقی.

 

منابع از ابوعلی با نام های علی و غالی هم نام برده اند؛ ولی نام درست همان عالی است. چنان که از نسبت وی پیداست، از اهالی بَلْق، ناحیه ای در غزنه از منطقه زابلستان بود. از دوران کودکی و رشد و آموزش وی اطلاع چندانی در دست نیست. گفته اند وی مقیم حلب بود1 و در علوم عقلی و نقلی همچون اصول، فقه، لغت، ادبیات عرب و جدل صاحب نظر بوده و مردم او را صاحب فنون و امام در تفسیر فقه و علوم دیگر می شناختند و به القاب ناصرالدین، تاج الشریعه و نظام الاسلام مشهور بوده است. 2 آنچه در منابع درباره ایشان برجستگی دارد، مهارت و تخصص او در علوم گوناگون و زهد و تقوای ایشان است. او برای اخذ علوم گوناگون از استادان گوناگونی بهره برد. در شهر خوارزم در درس ابوالقاسم زمخشری شرکت کرده و بهره های بسیاری، به ویژه در تفسیر از او برد؛ 3 سپس به حلب رفته و در آن شهر ساکن گردید و به تدریس فقه حنفی و تفسیر پرداخت. 4 نیز مدتی به مرو رفته و از سمعانی استفاده کرده و کتاب ادب الاملاء و الاستملاء را حضوری از سمعانی شنیده و به رشته تحریر درآورد. بعد از مرو چند صباحی هم ساکن ترمذ شد. 5 تنها سمعانی در گزارش خود به ورود و اقامت او در مرو و ترمذ اشاره و نیز چنین وانمود کرده است که غزنوی در مرو شاگرد او بوده است. 6 به هر روی غزنوی پس از اخذ دانش های گوناگون از استادان متعدد، در شهر حلب اقامت گزید و به تدریس و تبلیغ پرداخت. 7 ابومحمد عبدالوهاب بن یوسف نحاس دمشقی شاگرد او بوده است. 8 آثار وی که در حوزه های تفسیر، فقه و نحو است، عبارت اند از:

 

تفسیر التفسیر در ده مجلد، از این کتاب با تکسیر التفسیر هم نام برده اند. 9 مؤلف در این تفسیر نظریه های نو و بدیعی در تفسیر و تبیین

نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : ---    جلد : 4  صفحه : 150
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست