نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : --- جلد : 4 صفحه : 189
پی نوشت ها
[1] ـ الانساب 3 / 499. 2ـ سیر اعلام النبلاء 19 / 246. 3 ـ الانساب 3 / 499. 4 ـ المستفاد من ذیل تاریخ بغداد 19 / 167. 5 ـ معجم البلدان 2 / 165. 6 ـ المنتخب من السیاق 551. 7 ـ الانساب 3 / 499. 8 ـ هدیة العارفین 1 / 587.
ابوالمفاخر عبدالغفور بن لقمان بن محمد، شرف القضات، تاج الدین خوارزمی کردری.
در شهر حلب دیده به جهان گشود. 1 ولی زمان ولادت وی در منابع ذکر نشده است. اصالتش از کَرْدَرْ از روستاهای خوارزم می باشد. 2 وی فردی زاهد، 3 فقیه، اصولی، 4 یکی از ائمه حنفیه5 و ملقب به شمس الائمه بود. عبدالغفور نزد ابوالفضل عبدالرحمان کرمانی فقه آموخت6 و به تدریس در مدرسه حدّادینِ حلب پرداخت. 7 محمد بن یوسف بغدادی شاگرد اوست. 8 او در همانجا به قضاوت نیز اشتغال داشت. 9 کردری در سال 552ه10 و بنا به قولی در 562ه11 در شهر حلب درگذشت. تألیفات وی عبارت اند از: شرح جامع الصغیر شیبانی، هر باب متعلق به یک اصل است و در آن مسائلی درباره آن اصل بیان شده است، 12 المفید و المزید که شرحی بر کتاب تجرید کرمانی است، 13 این دو کتاب درباره فقه حنفی است، الانتصار لأبی حنیفه فی اخباره و أقواله، حیرة الفقهاء فی المسائل التی تحیر فهمها العلماء، اصول الفقه، شرح جامع الکبیر شیبانی، 14 شرح الزیادات فی الفروع شیبانی. 15
پی نوشت ها
[1] ـ الاعلام 4 / 32. 2 ـ هدیة العارفین 1 / 587. 3 ـ تاج التراجم 1 / 134. 4 ـ معجم المؤلفین 5 / 269. 5 ـ الاعلام 4 / 32. 6 ـ فوائد البهیة 98. 7 ـ معجم البلدان 4 / 450. 8 ـ الجواهر المضیئه 2 / 443. 9 ـ هدیة العارفین 1 / 587. 10 ـ تاج التراجم 1 / 134. 1 [1] ـ کشف الظنون 1 / 134. 12 ـ کشف الظنون 1 / 345. 13 ـ هدیة العارفین 1 / 587. 14 ـ الاعلام 4 / 32. 15 ـ فوائد البهیة فی تراجم الحنفیه 98.
طاهره روحانی
عبدالغنی ـ جَمّاعیلیعبدالغنی ـ جَمّاعیلی (54 [1] ـ 600ه )
ابومحمد عبدالغنی بن عبدالواحد بن علی بن سرور جماعیلی مقدسی دمشقی.
او در ماه ربیع الاول سال 541ه1 در یکی از بخش های نابلس به نام جَمّاعِیل متولد شد. 2 در کودکی گویا به همراه خانواده اش به دمشق رفت و به تحصیل حدیث و علوم دیگر پرداخت. وی در علم رجال، 3 حفظ حدیث، 4 علوم تجوید و دیگر علوم توانا بود و با وجود اینکه احادیث بسیاری را از حفظ داشت، آنها را از کتاب می خواند و معتقد بود این عمل، او را از عجب و تکبر باز می دارد و احادیث بسیاری را روایت کرده و بسیاری از آنها را نوشت. عبدالغنی فردی خوشرو، خوش اخلاق، 5 زاهد و عابد بود. 6 وی علاوه بر دمشق به بغداد، موصل، همدان، مصر و اسکندریه سفر کرد و از استادان فراوانی بهره برد. در بغداد از استادانی چون محمد بن عبدالباقی بطی، احمد بن مقرب کرخی و عبداللّه بن محمد بن قفور بهره گرفت. در همدان از عبدالرزاق بن اسماعیل قومسانی، نسبیه، مطهر بن عبدالکریم، اسماعیل بن محمد بن اسماعیل قومسانی استفاده کرد. در دمشق از عبدالواحد بن هلال، 7 ابوالمعالی بن صابر، سلمان بن علی رجبی، در اصفهان از حافظ ابوموسی مدینی، محمد بن عبدالواحد صائغ، اسماعیل بن غانم البیع، ابوالفتح بن احمد خرقی، در اسکندریه از ابوطاهر سلفی، عبداللّه عثمانی، عبدالرحمان بن خلف اللّه مقرئی و در مصر از محمد بن علی رجبی، علی بن هبه اللّه کاملی، عبداللّه بن بری نحوی استفاده علمی کرد. شاگردان بسیاری از وی حدیث نقل کرده اند که برخی از آنها عبارت اند از: عبدالقادر رهاوی، فرزندانش ابوالفتح محمد و ابوموسی عبداللّه، حافظ ضیاء، حافظ بن خلیل و احمد بن ابی الخیر. در منابع آمده است عبدالغنی در دمشق، بعد از نماز جمعه حدیث روایت می کرد و گروه بسیاری جمع می شدند. او احادیث را می خواند و گریه می کرد. مردم نیز می گریستند. او مدتی در آنجا به مباحثی درباره صفات قرآن می پرداخت، اما برخی از فقیهان قایل به تأویل، عمل او را ناپسند و بدعت شمرده و به رقابت با وی برخاستند و در جلسه ای که در دارالسلطان با حضور قاضیان و فقها تشکیل شد، به مناظره با وی پرداختند و چون اصرار عبدالغنی بر عقاید خود را دیدند، دستور قتل وی را صادر کردند؛ ولی گروهی به شرط ترک دمشق، وی را شفاعت نمودند. عبدالغنی پس از ترک دمشق به مصر
نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : --- جلد : 4 صفحه : 189