نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : --- جلد : 4 صفحه : 446
پی نوشت ها
[1] ـ طبقات الشافعی ( اسنوی ) 1 / 439. 2 ـ الکامل فی التاریخ 11 / 239؛ الانساب 2 / 227. 3 ـ وفیات الاعیان 6 / 205. 4 ـ سیر اعلام النبلاء 20 / 32. 5 ـ معجم البلدان 5 / 236. 6 ـ وفیات الاعیان 6 / 205. 7 ـ المختصر فی اخبار البشر 3 / 34؛ الکامل فی التاریخ 11 / 239. 8 ـ الانساب 2 / 227. 9 ـ المنتظم 18 / 128 ـ 133. 10 ـ الانساب 2 / 227. 1 [1] ـ المستفاد من ذیل تاریخ بغداد 1 / 194. 12 ـ الکامل فی التاریخ 11 / 239. 13 ـ طبقات الشافعی، سبکی 7 / 330. 14 ـ الانساب 4 / 76. 15 ـ تاریخ اربل 1 / 251. 16 ـ المستفاد من ذیل تاریخ بغداد 1 / 194. 17 ـ الانساب 2 / 227؛ اللباب فی تهذیب الانساب 1 / 369. 18 ـ الذریعه 9 / 257. 19 ـ الاعلام 8 / 148. 20 ـ کشف الظنون 2 / 1166. 2 [1] ـ هدیة العارفین 2 / 520.
دیگر منابع: اللباب 2 / 286؛ وفیات الاعیان 6 / 205؛ شذرات الذهب 6 / 279 ـ 281؛ معجم الادباء 20 / 18؛ النجوم الزاهره 5 / 328؛ معجم البلدان 4 / 44؛ تاریخ الاسلام 38 / 70 ـ 73؛ تاریخ اربل 1 / 321؛ تاریخ ابن الوردی 2 / 84؛ البدایة و النهایه 12 / 238؛ فواید الرضویه 712؛ الاکمال 5 / 255؛ طبقات اعلام الشیعه 2 / 339؛ اعیان الشیعه 10 / 296؛ الکنی و الالقاب 2 / 181؛ الذریعه 10 / 245؛ معجم المؤلفین 13 / 210.
معصومه اخلاقی
یحیی ـ سرخسی
یحیی ـ سرخسی (زنده در اواخر قرن ششم هجری)
سید یحیی ظهیرالدین تاج الکتّاب سرخسی علوی.
به گفته هدایت وی در مرتبه اعلی از فضل و کمال بوده1 و مدت ها مسئول دیوان انشای سلطان شهاب الدین غوری ( م602ه ) بود و منشآت و مکتوبات او مقبول خاص و عام واقع می شد. او مسافرتی به هند کرده و با سلطان تاج الدین تمرانشاه مراوداتی داشته و اشعاری بین او و سلطان درباره خواهش کنیزی از وی ردوبدل شده که سلطان این حاجت او را برآورده کرد. عوفی بعضی اشعار او ازجمله اشعار او را در این باره نقل کرده است. 2 اثر او دیوان شعر است که از آن به عنوان دیوان ظهیرالدین سرخسی یاد می شود. 3
پی نوشت ها
[1] ـ مجمع الفصحاء، بخش 2 / 1 / 1210. 2 ـ لباب الالباب 120، 590 و 591. 3 ـ الذریعه 9 / 658.
دیگر منابع: فرهنگ سخنوران 108؛ لغتنامه دهخدا 4 / 5369 و 5383؛ تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی 1 / 90.
سیدمحمدحسین میرعبداللهی
یحیی ـ سهروردییحیی ـ سهروردی (549 ـ 587ه )
ابوالفتوح یحیی بن حبش بن امیرک شهاب الدین سهروردی سیماوی معروف به شیخ اشراق.
در 549ه در روستای « سهرورد » از توابع زنجان به دنیا آمد. 1 تحصیلات مقدماتی و تکمیلی خود را در شهرستان مراغه و اصفهان به اتمام رساند. در مراغه نزد مجدالدین جیلی از فقها و متکلمان برجسته آن دیار که استاد امام فخر رازی نیز بود، اصول فقه و حکمت را فرا گرفت؛ سپس به اصفهان رفت و کتاب البصائر ابن سهلان ساوی را در منطق از محضر ظهیرالدین فارسی آموخت تا بدان حد که در بیشتر زمینه های علمی زمانش مهارت یافت و به استادی رسید. 2 بر پایه گزارش ابن ابی اصیبعه که شرح حال مبسوطی از وی ارایه کرده، سهروردی از فیلسوفان و حکمای برجسته زمان خود بود و دستی تمام در فلسفه و حکمت داشت؛ از هوش و استعداد بسیاری برخوردار بود؛ با عباراتی فصیح سخن می گفت؛ با هیچ کس مناظره نمی کرد، جز آنکه او را مغلوب ساخته بر وی چیره می گشت. وی پس از آنکه مراتب عالی علوم را گذراند، کرد راهی بلاد شام گردید و وارد حلب شد و با علما و فقهای آنجا به مناظره برخاست. مدتی نیز در مدرسه حلاویّه از مراکز تعلیم و تربیت حنفیان اقامت گزید و در حلقه تدریس افتخارالدین، رییس حنفی ها شرکت کرد و همواره مورد تکریم و احترام وی بود. به هر حال وی در مدت کوتاهی که در حلب اقامت داشت، به سبب دیدگاه خاصی که در فلسفه داشت و از سویی بی باکی و تهوّر وی در پرداختن به مسائل و اظهار نظرهای بی پرده و مستقیم، او را دچار حسادت دانشمندان و علمای حلب ساخت تا آنکه او را به بددینی، افساد و کفر متهم نموده و فتوای قتل او را صادر و از ملک ظاهر حاکم حلب و فرزند صلاح الدین ایوبی نیز تقاضای قتل او را کردند. صلاح الدین ایوبی نیز با دریافت این خبر و آگاهی از فتوای علما، ظاهرشاه را ترغیب به قتل وی کرده که درنهایت به زندانی شدن سهروردی و کشته شدن او انجامید. 3 درباره ملقب شدن وی به شیخ اشراق، اینکه مبانی حکمت اشراقی به حکمای مشرق منسوب است و انتساب این عنوان به این دسته از حکما و به حکمت آنان، ازآن روست که قایل بوده اند به اینکه معرفت تمام حصولش از طریق اشراق باطنی و روشنی قلب است و چون سهروردی مؤسس این نوع حکمت است، به شیخ اشراق لقب یافته است. 4 به هر حال وی را در حکمت علمی و
نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : --- جلد : 4 صفحه : 446