responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : ---    جلد : 4  صفحه : 456

داشتند. او در 554ه در مراکش به دنیا آمد و پس از مرگ پدرش یوسف بن عبدالمؤمن در سال 580ه که وی نیز از ملوک موحدین بود، بر تخت پادشاهی نشست و از فروپاشی دولت موحدین جلوگیری کرد. بر پایه گزارش ابن خلکان، با اینکه 25 سال بیش از عمر او نگذشته بود، موحدین مغرب پس از مرگ یوسف بن عبدالمؤمن کسی را به شایستگی او برای اداره حکومت ندیده؛ لذا او را بر تخت پادشاهی نشانده و از او حمایت جدی نمودند؛ چه اینکه او را فردی شجاع، عادی، پایبند به احکام اسلامی و فردی متهور و سیاستمدار می دانستند و اتفاقاً این خوش بینی در اوایل حکومت وی به ثمر نشست و چهار شهر از شهرهای مهم مسلمانان مراکش که نزدیک به چهل سال در تصرف اروپایی ها و پرتغالی ها بود، در زمان وی باز پس گرفته شد. 1 مقری نیز در تاریخ خود درباره اش می نویسد: ابویوسف در زمان حیات پدرش یعقوب نیز در امور مملکتداری و سیاسی دخالت داشت و چون تحت سرپرستی پدر تربیت یافته بود و حتی به وزارت نیز رسیده بود، هنگامی که به پادشاهی رسید فردی کارآمد و باتجربه بود؛ لذا به سرعت رشد کرده و سرو سامان تازه ای به موحدین داد. همو درباره مقام علمی ابویوسف آورده است وی گذشته از مقام سیاسی، آگاهی خوبی در فقه و حدیث و قرآن داشت و بر مبانی فقه و حدیث آن چنان تسلط داشت و صاحب نظر بود که بسیاری از فقها و صاحب نظران وقت با وی مشورت کرده و از وی استفتا می کردند. 2 وی اعتقادات و آرای خاصی درباره پاره ای از احکام اسلامی و اجرای آنها داشت؛ برای مثل به اجتهادهای گذشته فقها و صاحب نظران اعتقادی نداشت و تقلید را مردود می دانست و معتقد بود هر فردی باید در حد توان از نظرها و اجتهادهای خودش در احکام اسلامی بهره گیرد یا اینکه فتوا باید مستند به کتاب و سنت باشد نه چیز دیگر. معتقد بود نمازهای یومیه حتماً باید به صورت جماعت باشد و حتی بر ترک آن مجازات می کرد، یا اینکه شرابخوار را به قتل می رسانید. به هر حال دوستدار دانش و دانشمندان بود و به ادب و ادبیات علاقه خاصی داشت. 3 گفته شده پیرو مذهب ظاهری بود و چنان با مالکیه مخالف بود که گویا در صدد براندازی این مذهب فقهی در مغرب زمین بود. به صورتی که نقل شده آثار و کتاب های ایشان را سوزانده و از میان می برد. 4 رجال نویسان اهل سنت او را پادشاهی عادل، بخشنده، فریادرس ستمدیدگان و مظلومان قلمداد کرده اند. 5 ابن اثیر نیز با تأکید بر این نکته می نویسد: « ابویوسف مدت پانزده سال رهبری دولت موحدین مغرب را بر عهده داشت و سرانجام در ماه ربیع الآخر یا جمادی الاول سال 595ه در « سِلا » از شهرهای مراکش از دنیا رفت و پسرش ابوعبداللّه محمد بن یعقوب به پادشاهی رسید ». 6 آثارش عبارت اند از: مجموعه ای از فتاوا، الترغیب که متون احادیث صحیح را که متعلق به عبادات است در آن جمع کرده است، حزب عظیم و حجاب مبارک عمیم در ادعیه و اذکار. 7

 

پی نوشت ها

 


[1] ـ وفیات الاعیان 7 / 10 ـ 12. 2 ـ نفح الطیب 3 / 102 ـ 104. 3 ـ مرآة الجنان 3 / 364. 4 ـ سیر اعلام النبلاء 21 / 313. 5 ـ مرآة الجنان 3 / 364؛ وفیات الاعیان 7 / 10 ـ 12. 6ـ الکامل فی التاریخ 12 / 144 ـ 145. 7ـ هدیة العارفین 6 / 545.

 

دیگر منابع: الاعلام 8 / 203؛ ایضاح المکنون 1 / 282؛ معجم المؤلفین 13 / 255؛ لغتنامه دهخدا 1 / 816 و 14 / 21046؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی 4 / 451؛ العبر 3 / 113؛ شذرات الذهب 4 / 321.

 

اسماعیل اسماعیلی

 

یوسف ـ اندخودی

 

یوسف ـ اندخودی (قرن ششم هجری)

 

صفی الدین یوسف بن عبداللّه بن ابی یعقوب یوسف بن احمد بن علی بن احمد لؤلؤیی اندخودی.

 

از علما و مفسران قرن ششم1 و گویا حنفی مذهب بود. 2 وی منسوب به اندخود، شهری بین بلخ و مرو3 می باشد. کتاب ینابیع العلوم که تفسیری است عرفانی و به زبان فارسی اثر اوست. 4 گرچه بیش از این اطلاعی از زندگی او در منابع ثبت نشده، نسخه هایی از کتاب وی موجود می باشد، ازجمله نسخه ای از آن در کتابخانه خصوصی محمدصالح پرونتا در کابل است. این نسخه 1143 صفحه ای، در آغاز بیست فصل در فضایل علوم تفسیر دارد و درویش بن درویش ابرقویی در سال 954ه آن را نسخه برداری کرده است. از مطالب کتاب چنین برمی آید مؤلف در سال های 538 تا 564ه در بلخ، اشبرقان، اندخود، طالقان و ماوراءالنهر می زیسته است و عاقبت در بخارا مسکن گزید و در سال 564ه تألیف کتاب خود را به زبان فارسی خراسانی شروع کرد؛ گرچه عبارات عربی هم در آن دیده می شود. نسخه دیگری از این کتاب که 330 برگ دارد، در کتابخانه

نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : ---    جلد : 4  صفحه : 456
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست