يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى
النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ-
15/ مائده از جانب خداوند نورى و كتابى روشن و بيانگر براى شما آمده است و كسانى
كه رضاى او را پى مىگيرند به راههاى سلامت هدايت مىكند و از تاريكىها به نورشان
مىرساند و به راهى مستقيم رهبرىشان مىنمايد.
اگر حقيقت و تفسير اين آيه را مىخواهى، نگاهى به تاريخ كن تا ببينى
كه در اوايل قرن هفتم ميلادى شرق و غرب عالم به فساد و هرج و مرج سياسى، اخلاقى و
اجتماعى تبديل شده بود، تمدّن جهانى با خوشگذرانىها و سستى و تفريح در شعلههاى
فساد مىسوخت و سياست و نظام حكومتى آن عصر با غل و زنجيرها ادامه مىداشت، اخلاق
عمومى و روابط اجتماعى مردم با زياده روىها و شهوات از هم گسيخته شده بود،
انديشهها و مسائل فكرى هم با جدال و ستيزه جوئى انجام مىشد و خون ملّتها بدست
ظالمين و ستمگران بهدر مىرفت بدون اينكه آن خونها در راه هدفى شكوهمند، و مبدئى
مقدّس ريخته شود.
جامعه جهانى در طول تاريخش فاقد الگوها و نمونههاى متعالى بود و
زندگى همانند وحوش به بيهودگى سپرى مىشد، در چنان حالتى محمّد 6 با رسالت دينى و اخلاقيش بر چنان جهان تاريك و تشكيلات پوسيدهاى ظهور
كرد و در دستش اين قرآن را كه امروز پيشاروى بشر هست، و اگر مىخواهى بگو با چنين
نور و اخگرى يعنى نور توحيد فروزان شرق و غرب را به پناه آن دعوت كرد.
اخلاق انسانها را با فضيلت تجديد كرد و عقيدهاش را بر اساس جوان
مردى بنا نهاد، و جامعه بر اساس محبّت عظمت بخشيد، براى جهاد و پيروزى بر تاريكى و
فساد و در راه ايجاد آن نمونه متعالى، به غير از قرآن به قدرتى متمايل نشد و نه
بعد از قرآن به غرضى و هدفى ديگر، تا اينكه عالم پاك و آراسته، و عقل و خرد از
اسارتها آزاد شد و گفت: