است و در زبان فارسى (م- ن- و- ه ى) است،
ولى متأسفانه دو نفر از كسانيكه قبلا ذكر خيرشان بود و مفردات را يكى بنام خود و
ديگرى با ضميمه نمودن فهرستهائى كه قابل تقدير است چاپ نمودهاند، واژههاى حرف
(ه) را قبل از حرف (و) قرار داده، و چاپ كردهاند و معلوم نيست چگونه به خويشتن
چنين اجازهاى دادهاند و يقينا چيزى جز تعصّب نبوده، چنانكه قاريان قرآن هم در
كشورهاى عربى از گفتن (صدق اللّه العلّى العظيم) كه: (هُوَ
الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ- 255/ بقره) عينا عبارت و آيه قرآن است
تنها به گفتن (صدق اللّه العظيم)[1] بسنده
مىكنند كه نكند وحدت حاصل شود. (دشمنان اسلام هم در كتابها و اعمال خودشان همين
نكات مورد اختلاف را علنى مىكنند).
خوشبختانه با چاپ مفرداتى كه توسّط محمّد سيد گيلانى در بيست سال قبل
و دوّمين چاپ مفردات است در اختيار بود و با چاپ صحيح آن چنين تصرّفاتى كه دو نفر
فوق الذّكر انجام دادهاند واقف شديم.
روش تحقيق و ترجمه كتاب مفردات
از صدر مشروطيّت تاكنون قشرى ضرورتا در جامعه ما بنام مترجم بوجود
آمد كه آثار غربيان يا آثار دانشمندان اسلامى را به زبان پارسى بر گرداندند و نقل
نمودند كه زحمات عدّهاى از آنان براستى شايان تقدير است، مثل مترجم- تحفه ناصرى-
كه در شناساندن آثار شعرى بيشتر دانشمندان از دوره جاهلى تا زمان
[1] و در باره همين اختلافات كه شايد جزئى بنظر بيايد و بگوئيم
چه عيب دارد حرف( ه) قبل از حرف( و) باشد يا آنطور نگويند بايد دانست كه همين
ريزهكاريها روزنه و دريچهاى از اختلافاتى است كه دشمنان اسلام و انسانيت از آنها
بهره جستهاند و حتّى جرقّهاى را به شعلهاى مبدّل كرده و مىكنند و گر نه چرا بر
خلاف آيات قرآن كه اين همه دستور امين بودن و تحريف نكردن آيات و قرآن و حتّى امين
بودن و امانات بطور كلّى داده شده دو نفر چاپ كننده كتاب به چنين عملى دست بزنند
مگر در كشور ما كه هزاران كتاب افست و چاپ شده در يك مورد آنها مىتوان چنين
تعصّباتى ديد؟ اميد است اختلاف به اتّفاق مبدّل شود.