كلمه أبد، زمانى است پيوسته و غير گسسته بر خلاف واژه زمان كه پيوسته
نيست چنانچه مىگويند زمان آن كار- و نمىگويند- أبد آن كار- حقّ اين است كه (أبد)
زمانى است كه تثنيه و جمع ندارد، زيرا تصوّر ابدى ديگر كه به أبد اوّل پيوسته باشد
درست نيست. و گفتهاند كه (أبد) را به صورت (آباد) جمع بستهاند و اين ويژگيها براى اسم جنس است كه در بعضى اوقات جمع
بسته مىشود. از اين روى گروهى معتقدند كه جمع أبد بصورت آباد از مولّدين[2] يعنى اعراب نو خاسته و نو پرداز است
كه در زبان عرب اصيل نيست.
گفته شده- أَبَدٌ، أُبْدٌ و
أَبِيدٌ- يعنى پيوسته و دائم كه براى تأكيد به كار مىرود.
تَأَبَّدَ الشّيء: آن چيز پايدار شد
و باقى ماند، و در مورد چيزى بكار مىرود كه مدّت درازى باقى بماند، و عبارت- الآبِدَة البقرة الوحشيّة و الأَوَابِد الوحشيّات و تأبّد البعير-
يعنى گاوان وحشى دير پاى و سريع السّير و گريز پاى.
تَأَبَّدَ البعير- آن شتر هم وحشى شد
و به صورت أوابد[3]- يعنى
وحوش، درآمد،
[1] كلمه إبان كه ظرف زمان است در زبان عربى معاصر نيز بكار
مىرود مانند ابان قيامه و ابّان ذهابه يعنى هنگام قيام و زمان رفتنش.
[2] در عرف ادبيّات عرب مانند ادبيات معاصر فارسى مولدّين يعنى
نو پردازان كسانى بودند و هستند كه در اصول و قواعد و اساس زبان و ادبيّات تصرّف
كرده و يا بخاطر مشكل بودن فراگيرى قواعد و اوزان شعرى و يا از روى روشنفكر نمايى
چنان شيوههاى عاميانه را وضع كردهاند.
[3] معنى زيباى أوابد را در شعر امرؤ القيس كه سر آمد شعراى قبل
از اسلام است مىيابيم كه به معنى حيوان وحشى و تندرو و گريز پاى بكار برده است و
اسب خود را در دويدن و سرعت گيرنده أوابد( وحشيان) مىداند. مىگويد: