: أَجَ (آتش شدّت گرفت و افروخته شد) خداى
فرمايد (هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ
أُجاجٌ- 53/ فرقان) ملح أجاج يعنى بسيار شور و گرم.
(گفتهاند- أَجَّ، يَؤُجُ، أَجِيجاً- شدّت گرفتن است) چنانكه
گفتهاند أجيج النّار[1] شدّت و
لهيب آتش و- أَجَّجْتُهَا و قد
أَجَّتْ- آتش را بر افروختيم سپس افروخته شد.
ائْتَجَ النَّهارُ- روز بشدّت گرم شد، يَأْجُوجُ وَ
مَأْجُوجُ هم از همين ريشه است كه به زبانههاى آتش افروخته تشبيه شدهاند، و-
المياه المتموّجة- براى آبهاى خروشان و موّاج بكار مىرود و- أَجَّ الظَّليم-
موقعى است كه شترمرغ به سرعت مىدود كه دويدنش به بالا رفتن و زبانه كشيدن دود و
شعله آتش تشبيه شده است.
أجر
: الأَجْرُ و
الأُجْرَة، مزد و پاداشى است كه به كار تعلّق مىگيرد چه كار دنيوى و چه كار
اخروى، چنانكه خداى تعالى فرمايد (إِنْ أَجرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ- 29/ هود) و (آتَيْناهُ أَجْرَهُ فِي
الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ
27/ عنكبوت) و (لَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا- 57/ يوسف) كه در آيات فوق واژه (اجر) هم در پاداش دنيا و هم در
پاداش آخرت بكار رفته است.
و (الأُجْرَة)) فقط براى پاداش و مزد
دنيوى است. جمع أَجْر، أُجُور
است در آيه (فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَ- 24/ نساء) كنايه از
مهريّه و كابين زنان است، أجر و أجرت در باره عقد پيمانهائى كه جارى مىشود بكار
مىرود و همواره براى سود و نفع است نه زيان و ضرر مثل آيه (لَهُمْ
أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ- 262/ بقره) و در آيه (فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ- 40/ شورى) كه اشاره
به پاداش معنوى است ولى واژه (جزاء) براى بودن يا نبودن عقد
[1] ابو منصور ثعالبى در كتاب فقه اللّغه باب 30 مىنويسد اگر از
چيزى آتش برخاست مىگويند:
( وَرَى، يَرى) اگر چيزى بر آتش ريخته شود كه آنرا حفظ كند
مىگويند( أذكى، يذكى) و اگر اشتعال آتش فزونى گرفت مىگويند أجَّجتها يعنى آتش را
افروختم و اگر شدّتش بيشتر شد آنرا( جاجعه) گويند.
در مفاتيح الجنان محدّث قمّى ;، در دعاء شريف صباح
حضرت امير المؤمنين 7 چنين آمده است: و أنهرت المياه من الصّمّ
الصّياخيد عذبا و أجاجا) و از درون سنگ خارا چشمههاى آب ناگوار و گوارا جارى
نمودى.