، مانند ما فى الدّار أحد[1]
يعنى حتّى يكى هم در خانه نيست كه در اين عبارت هيچ كس نبودن را در باره يك، دو، و
بيشتر مىرساند. (أى واحد) بنابر اين در معنى فوق، بكار بردن أحد در إثبات درست
نيست معنى فى الدّار احد- در خانه يكى هست، درست نيست (چون واژه أحد خاصّ خداوند
است) زيرا نفى دو ضدّ صحيح است امّا اثباتشان ناصحيح ولى اگر به جاى أحد در جمله
مثبت (واحد) بكار رود و بگويند- فى الدّار واحد- هم وجود (واحد) يعنى يك فرد در
خانه بيان شده و هم بيشتر از يك فرد و اين موضوع بسيار روشن است.
براى در بر گرفتن بيش از يكى يا بيشتر كلمه أحد- در معنى واحد، اين
آيه قرآن است (فَما مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِينَ- 47/ حاقّه). (يعنى هيچ يك
از شما مدافع او نخواهيد بود).
و امّا بكار بردن واژه احد به صورت مثبت بر سه وجه است:
اوّل- ضميمه شدن احد به اعداد ده دهى مانند- أحد عشر- أحد و عشرون.
دوّم- اضافه شدن احد به ضمائر چه به صورت مضاف و يا مضاف اليه مانند
آيه (أَمَّا أَحَدُكُما فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْراً-
41/ يوسف) كه احد در اين آيه به ضمير، كما- اضافه شده و به صورت- يوم الأحد- كه
احد، مضاف اليه است.
سوّم- احد بطور مطلق بصورت صفت بكار مىرود كه فقط مخصوص وصف خداى
تعالى است (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- 2/ اخلاص).
واژه احد، اصولا براى همين معنى اخير است و پايه اعداد كه دو و سه و
غيره باشد نيست، امّا (وحد) در غير معنى أحد بكار مىرود مانند اين شعر
[1] هاتف اصفهانى چه زيبا گفته است گوئى كه آيه( فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ
اللَّهِ- 115/ بقره) را
به نظم در آورده: