مىشود، مانند افعال قلوب كه دو مفعول
مىگيرند و عمل مىكنند، در آيات زير:
(لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ- 51/ مائده) و آيه (وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا
مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ- 6/ شورى) و (فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ
سِخْرِيًّا- 110/ مؤمنون)- و (أَ أَنْتَ قُلْتَ
لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ- 116/ مائده) در تمام آيات فوق اتّخاذ با دو مفعول به كار رفته (و
به معانى- قرار دادن- گرديدن- حاصل كردن و ساختن است) و آيه (وَ لَوْ يُؤاخِذُ
اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ- 6/ نحل). لفظ مؤاخذة در آيه هشدارى است بر مجازات و معاقبه
يا رو برو شدن مردم به نتيجه ناسپاسيشان، در برابر نعمتها و رحمتهائى كه از خداى
تعالى دريافت كردهاند.
در مثل گويند: (فلان مأخوذ) و به اخذة من الجّن- كنايه از بيمارى سخت روانى است و و فلان يأخذ مَأْخَذَ فلان- يعنى راه او را
مىرود و چون او كار مىكند. و رجل أُخُذٌ و به أُخُذٌ- كنايه از بيمارى چشم و هلاكت است، الإِخَاذَة و
الإِخَاذ- زمينى است كه كسى آن را براى خودش مىگيرد و تصرّف مىكند.
و نيز گفتهاند- و مَنْ أَخَذَ
أَخْذَهُمْ- و- إِخْذَهُمْ- هر دو بكار مىرود.
أخو
: أخ برادر، اين واژه در اصل (أخو) است و به
كسيكه در ولادت از يك پدر و مادر يا يكى از آن دو يا همشير بودن يعنى از يك پستان
شير خوردن با ديگرى مشترك باشد او را برادر گويند، و به صورت استعاره به هر كسيكه
با ديگرى در قبيله يا در دين يا در كار و صنعت يا معامله و دوستى و در مناسبات
ديگر مشاركت داشته باشد برادر گويند مانند اين آيه قرآن (لا
تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ- 156/ آل عمران) يعنى بخاطر مشاركتشان در كفر إخوان ناميده شدهاند.
و آيه (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ- 10/ حجرات) و آيه (أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ
أَخِيهِ مَيْتاً- 12/ حجرات) (در چند آيه فوق لفظ برادر
(اخ) در معنى مستعار خود بكار رفته است)، و همينطور آيه (فَإِنْ
كانَ لَهُ إِخْوَةٌ- 11/ نساء) يعنى برادران و خواهران
(إخوان و أخوات).
و در آيه (إِخْواناً
عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ- 47/ حجر) نشانهاى است از
نفى مخالفت و ناهماهنگى در ميان ايشان كه در بهشت، همه برادرند.
كلمه أخت
مؤنث (أخ) است يعنى خواهر، و حرف (ت) در آخر كلمه اخت