اخرج ابو نعيم فى الحليه عن على رضى اللّه عنه، انّه قال: و اللّه ما نزلت آية الّا و قد علمت فيم نزلت قال شهد يخطب و هو
يقول ... ما من آية الّا و انا اعلم أ بليل نزلت ام بنهار، ام فى سهل ام فى جبل.
و
اخرج ابو نعيم فى حلية عن ابن مسعود، قال:
انّ القرآن انزل على سبعة احرف، ما منها حرف الّا و له ظهر و بطن و انّ علىّ بن
أبي طالب عنده منه الظّاهر و الباطن.
و غير هذا كثير من الآثار الّتى تشهد له بانّه كان صدر المفسّرين و
المؤيّد فيهم.
(التفسير و المفسرون/ ذهبى، ج 1 ص 90).
يعنى از ابن عبّاس روايت شده است كه گفت: هر چه را كه من از تفسير
قرآن فرا گرفتهام از علىّ بن أبي طالب است.
ابو نعيم[1] در حليه، از
على رضى اللّه عنه آورده است كه گفت: به خدا سوگند كه هيچ آيهاى نازل نمىشد مگر
اينكه مىدانستم در چه مورد و كجا نازل شده است، پروردگارم قلبى و خاطرى انديشمند
و زبانى پرسشگر بمن بخشيده است.
ابو طفيل گفت: على را مشاهده كردم كه خطبه مىخواند و مىگفت: آيهاى
نيست مگر اينكه مىدانم كه در شب نازل شده است يا در روز در دشت و صحرا يا در كوه.
ابو نعيم از ابن مسعود آورده است كه گفت: قرآن بر هفت حرف (لهجه و
قرائات فصيح هفتگانه) نازل شده است و هيچ حرفى نيست مگر ظاهرى و مفهومى دارد و از
ظاهر و مفهوم آن علىّ بن أبي طالب آگاه است و علمش نزد او
[1] قاضى ابن خلكان مىنويسد: حافظ ابو نعيم احمد بن عبد اللّه
اصفهانى، صاحب كتاب- حلية الاولياء- كان من اعلام المحدّثين، و اكابر الحفاظ
الثّقات ... و كتابه الحليه من احسن الكتب و له كتاب- تاريخ اصبهان. يعنى: ابو
نعيم يكى از سر آمدهاى محدّثين و بزرگان و موثّقين حفاظ( حافظ كسى است كه صد هزار
حديث با اسنادش بداند و اگر سيصد هزار دانست او را حاكم گويند) كتاب حلية الاولياء
او از بهترين كتابهاست و تاريخ اصفهان از اوست. مشايخ از علم او بهرهمند شدهاند.
مدّرس تبريزى مىنويسد: تمام اصحاب صحاح ستّه بروايات او
احتجاج و استدلال مىكنند و از بزرگان مشايخ مسلم و بخارى بوده، رواياتش، در نهايت
اعتبار و اتقان است.