غير از اينها بسيارى از روايات هست كه گواهى مىدهند به اينكه امير
المؤمنين (ع) در صدر مفسّرين قرار دارد و تأييد شده در ميان آنهاست، و با خطبهها
و حكمتها، مفاهيم آيات قرآن را تفسير و در متن روزگار به يادگار نهاده است.
دوران تابعين و پايان قرن اوّل
پس از فتوحات و گسترش اسلام افرادى كه از صحابه پيامبر، علوم قرآنى و
تفسير آموخته بودند از مكّه و مدينه به عراق و ايران و ساير كشورها براى تعليم و
آموزش قرآن مهاجرت مىنمودند، آنها تابعين صحابه بودند و مدارس تفسير را در سطح
جامعه اسلامى و مساجد و منابر افتتاح نمودند كه از مشهورترين آنها (سعيد بن جبير،
مجاهد- عكرمه- عطاء ابن ابى رياح- طاووس بن كيان) را مىتوان نام برد كه آراء و نظراتشان
در تمام تفاسير مسلمين نقل شده است و همه آنها از موالى و غير عرب و بردگان بودند
كه در پرتو آئين آزادى بخش اسلام و كسب دانش بچنان مقامى رسيدند.
در اوايل قرن اوّل كه در اثر جنگها قاريان و حافظان قرآن بشهادت
مىرسيدند، نياز به تدوين قرآن بيشتر احساس شد و مصاحف با مطابقت بيكديگر بصورت
مصحفى واحد در آمد.
بديهى است تمام سورهها در حيات پيامبر 6 مدوّن شده بود، و حتّى
خود پيامبر 6 دستور قرار دادن بعض آيات را در سورهها مىداند.
شيخ طوسى در امالى- مىنويسد:
انّ ابن مسعود اخذ سبعين سوره من النّبى و اخذ الباقى عن امير
المؤمنين علىّ بن أبي طالب 7.
(تاريخ القرآن ص 16).
يعنى: ابن مسعود هفتاد سوره را از پيامبر 6 و بقيّه را از على (ع)
اخذ كرد.