چيز را هم (سماء) ناميدهاند، شاعرى در وصف
اسبش گويد:
و أحمر كالدّيباج أمّا سماؤها
فريّا و أمّا أرضها فمحول
(اسبى است سرخ و زيبا چون پارچه ديباى رنگين كه
پشتش از شدّت حركت مرطوب و زير و پاهايش خشك). و سخن خداى تعالى (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها- 17/ حديد).
لفظ ارض عبارت از هر پديدهاى است كه در زمين بعد از تباهى، و
فرسايش، حيات مجدّد مىيابد و بعد از وجود تكوينى و خلقت مجدّدا به سوى حيات و رشد
عودت مىكند، از اين روى بعضى از مفسّرين گفتهاند مقصود از (يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها-
17/ حديد) نرم شدن دلها بعد از قساوت و سنگدلى است. و عبارت- أرض أريضة- يعنى زمينى كه گياهش نيكو است.
- تَأَرَّضَ النّبت- آن گياه در زمين
ريشه گرفت و زياد شد،- تأرّض الجدى- آن بزغاله چريد و-
أَرَضَةُ الدّودة- يعنى موريانههائى كه در چوب قرار مىگيرند و آنرا
مىپوشانند- و أرضت الخشبة- كه همان (ما روضة) است: چوبها، موريانه زده است.
أرك
: أريكة يا حجله روى تخت، جمعش (أرائك) است، ناميدن حجله و تخت به اريكه يا از
اين جهت است كه ارائك در زمينى ساخته مىشود كه درخت (أراك) در آنجا مىرويد و از آن درخت ساخته مىشود، و يا از اين جهت كه
تخت و اريكه جاى نشستن و اقامت است چنانكه گفتهاند-
أَرَكَ- بالمكان أُرُوكاً- و
اصل أروك بمعناى اقامت و نشستن بر درخت اراك است. و سپس به اقامت در