و آيه (فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ- 55/
زخرف) يعنى خشمگينمان كنند ابو عبد اللّه الرّضا (ع) گفته است
(انّ اللّه لا يَأْسَفُ كأسفنا و لكن له أولياء يأسفون و يرضون فجعل رضاهم رضاه و غضبهم
غضبه).
و سپس فرمود
«من اهان لى وليّا فقد بارزنى بالمحاربة.
و قال تعالى (مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ
فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ- 80/ نساء».
(حضرت رضا (ع) فرموده خداوند مانند انسانها محزون و خشمگين نمىشود
امّا اوليائى دارد كه خشنودى آنها را خشنودى خود و غضب اينان را غضب و حزن خود
قرار داده است از همين جهت كه خداى تعالى فرموده است كسيكه ولىّ مرا اهانت كند با
من ستيزه و محاربه كرده است، چنانكه در قرآن فرموده كسيكه پيامبر را اطاعت كند
همانا خداى را پيروى و اطاعت كرده است)[1].
و آيه (غَضْبانَ
أَسِفاً- 150/ اعراف) أسف همان غضب آلود شدن است، اين كلمه به صورت استعاره
در باره خدمت گزارى كه مسخّر و اسير كسى است بكار رفته است چنانكه گوئى، ناميده
شدن او باين كلمه (آسف) از اسير شدن و تسخير شدن او كه باعث عصبانيّت و ناخشنودى
اوست حكايت مىكند.
أسر
: أَسْر بستن كسى با زنجير و طناب چنانكه گويند- أَسَرْتُ القتب يعنى زين و برگ را بر
پشت مركب بستم، أسير را هم بهمين مناسبت اسير ناميدهاند و
كه مقيّد و محدود مىشود و سپس به هر چيزى كه گرفته شده و مقيّد است اسير
گفتهاند،
[1] اين روايت در كتب احاديث و مجمع البحرين از حضرت صادق( ع)
نقل شده است و به راستى واژهها و عبارت روايات فوق از نظر فصاحت و بلاغت، كلام
معصوم( ع) و در اوج معنى است، بخصوص در باره مقام ولايت و رهبرى كه هم سوى نبوت
است و در راه آن، راغب اصفهانى ; احاديث نبوى و صحابه و روايات ائمّه(
:) را مانند ميناتوريستها و منبّت كاران و جواهر نشانان در جاى خود
آنچنان منظّم و عالمانه بكار مىبرد و از ژرفناى تفسير لغوى خود نشان مىدهد تا
كسانيكه ادّعاى قرآنى دانى مىكنند و مغرورانه خود را مفسّر قرآن مىدانند بخصوص
در عصر ما و به تفسير رأى مىپردازند، عبرت گيرند و با روش غير اسلامى خود ديگران
را باشتباه نيندازند و براستى جايگاه كسانيكه خويشتن و رأى خويش را شاخص و ميزان
دانستن و فهم قرآن قرار مىدهند در دوزخ است چنانكه فرمودهاند« من فسّر القرآن
برأيه فليتبوّء مقعده فى النّار» چه رسد به كسانيكه هنوز حتّى نام سورههاى قرآن
را درست نمىدانند و در معرض ديد 36 مليون جمعيّت مسلمان ايران سوره روم را كه در
باره ملّت و نژاد روم قبل از اسلام است بنام سوره رم يعنى پايتخت ايتاليا نام
مىبرند تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.