جمع اسير- أَسَارَى و أُسَارَى و
أَسْرَى- است و در آيه (وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً- 8/ انسان) بكار رفته است
بعدا معنى اسير گسترش يافته و در معانى (اسير نعمت شدن) استعمال شده و همچنين در
باره خانواده، كه وسيله نيرومندى و تقويت مرد است و-
أُسْرَة الرّجل.- يعنى خانواده مرد و در آيه (وَ
شَدَدْنا أَسْرَهُمْ- 28/ انسان) در باره آفرينش
انسان است كه خداوند بوسيله مفصلها اعضاى پيكر او را به يكديگر مربوط و محكم ساخته
است، و بحكمت خداى تعالى در تركيب طبيعت آدمى كه مأمور به تأمّل و انديشه و تدبّر
در وجود خويش است اشاره شده است و سپس گويد (وَ
فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ- 12/ ذاريات) يعنى
در وجود خودتان چنين استحكامى هست آيا بصيرت نمىيابيد و نمىنگريد.
و- الأُسْر- حبس ادرار و بول و- رجل مأسور- مرديست كه به چنين بيمارى دچار شده است
گوئى كه منفذ ادرارش بسته شده.
و الأسر- در بول، مانند- حصر- در مدفوع است كه اسر و حصر هر دو
بيمارى مجارى بول و غايط است.
أسن
: گفته مىشود- أَسَنَ الماء يَأْسُنُ و
أَسَنَ يَأْسِنُ- آب بوئى ناخوشايند دارد و
بويش تغيير كرده است، ماء آسن- چنانكه در آيه (مِنْ
ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ- 15/ محمّد) آمده است در همان معنى است
يعنى از آبى كه پاك و نامتغيّر است، و- أَسَنَ الرّجل- آن مرد از بوى بد آب بيمار شده است و بحال اغماء در آمده
است، شاعر گويد:
يميد فى الرّمح ميد المائح الأَسِنِ
- يعنى: آنچنان در خوردن نيزه و اصابت آن به
خود لرزان شد كه گوئى از آبى آلوده سست و مرتعش است.
و- تَأَسَّنَ الرّجل- زمانى است كه آن
مرد عليل و بيمار شده است و بصورت تشبيه بكار رفته است.
أسو
: أُسْوَة و
إِسْوَة بر وزن قُدْوَة و قِدْوَة، در جائى بكار مىرود كه انسان در نيكى و
بدى از ديگرى تبعيّت و پيروى مىكند چه در شادمانى يا در زيانمندى.