responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 175

و در همين معنى خداى تعالى فرموده: (لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ- 21/ احزاب) و از اين روى در آيه فوق اسوه و نمونه را خداى تعالى با واژه حسنة- يعنى صفت نيكو وصف كرده است. عبارت- تَأَسَّيْتُ‌ به- يعنى باو تأسّى جستم و- أَسَى‌- يعنى حزن و اندوه، و حقيقتش اندوهگين‌شدن براى چيزى است كه از دست رفته و فوت شده است، گفته مى‌شود- أَسِيتُ‌ عليه‌ أَسًى‌- و أَسِيتُ‌ له- يعنى بر او يا براى او افسوس خوردم و محزون شدم، آيه (فَلا تَأْسَ‌ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ‌- 26/ مائده) بر كافران افسوس مخور (كه البتّه پس از إنذار و إتمام حجّت و ارائه آيات و دلائل است).

شاعر نيز گويد:

أسيت لأخوالى ربيعه ...

(براى دائى زادگان و خاله زادگانم، ربيعه، محزونم).

اصل لغت- اسى- با (واو) است چنانكه گويند- رجل أسوان- يعنى حزين.

أَسْو- بهبودى زخم است كه اصلش از بين رفتن و ازاله درد و اندوه است مانند- كربت النّخل- يعنى شاخه‌هاى نخل را بريدم.

أَسَوْتُهُ‌، آسُوهُ‌، أَسْواً: او را معالجه و درمان كردم و و چاره نمودم.

الآسِي‌- پزشك جرّاح است، و جمعش‌ إِسَاء و أُسَاة- مجروح را نيز مَأْسِىّ‌ و أَسِىّ‌ هر دو گويند و نيز بطور مجاز گفته‌اند- أَسَيْتُ‌ بين القوم- يعنى ميانشان را اصلاح كردم و- آسيته- هم به همين معنى است.

شاعر گويد:

آسَى‌ أخاه بنفسه ...

- و ديگرى گويد:

فآسى و آذاه فكان كمن جنى‌

- معنى عبارت اوّل اين است كه برادرش را با خويشتن برابر گرفت و عبارت دوّم يعنى- پس با او برابر كرد و بعد آزارش رساند، گوئى كه جنّ زده و ديوانه بوده.

اسم فاعل اين واژه (آسِي‌) است يواسى هم بكار برده‌اند شاعر گويد:

يكفون اثقال ثاى‌ المُسْتَأْسِي‌

يعنى براى اصلاح و بهبودى سختيهاى جراحتشان كافى‌اند.

كلمه مستاسى كه در مصراع بالا آمده است باب استفعال آن واژه است.

و امّا- إساءة از اين واژه نيست بلكه از- ساء- نقل شده است.

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 175
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست