: الأَشَر يعنى شدّت سر خوشى و سر مستى، فعل آن- أَشِرَ يَأْشَرُ،
أَشَراً- خداى تعالى فرمايد: (سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ
الْكَذَّابُ الْأَشِرُ-؟ 26/ قمر) (يعنى بزودى
خواهند دانست كه چه كسى متكبّر دروغ گوى و جاه طلب است).
أشر در معنى جاه طلب و سر خوش بليغتر و رساتر از معنى واژه- بطر- است
ولى- بطر- در مورد فرح و شادى رساتر است حالت- بطر- اگر بيشتر اوقات بر احوال
انسان غلبه داشته باشد ناپسند است و آنرا به- فرح- تعبير مىكنند، چنانكه خداى
تعالى فرمايد: (إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ-
76/ قصص) گاهى هم پسنديده و شايسته است هر گاه باندازه لازم و در جاى خود باشد
چنانكه خداى فرمايد: (فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا- 58/ يونس) زيرا فرح در اينجا ناشى از سرور و شادى بر حسب حكم عقل
است.
أَشَر- فرحى است كه بر حسب فرمان هوى و هوس
انجام مىشود.
ناقة مِئْشِير- شترى با نشاط كه بر طريق
تشبيه گفته شده يا شترى لاغر اندام- چنانكه گفتهاند-
أَشَرْتُ الخشبة- يعنى چوب را نازك كردم.
أصر
: أَصْر بستن چيزى و حبس كردن به قهر و زور،
افعالش چنين است- أَصَرْتُهُ فهو
مَأْصُور. المَأْصَر و
المَأْصِر-: محل بستن كشتى (اسكله) و محبس كشتى است يعنى زندان. در آيه (وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ- 57/ اعراف) امورى است كه آنها را از خيرات و رسيدن به ثواب و پاداش
باز مىدارد، و در اين معنى آيه (وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا
إِصْراً- 286/ بقره) (گرانبارى در فرمانبرى و پيمان و موانع خيرات را بر ما
منه).
إِصْر: در آيه فوق به معنى بار سنگين است و
تحقيقش همان است كه ياد آور شدم، الإِصْر يعنى عهد و پيمان مؤكّدى كه آن تأكيد، مانع شكستن و نقض آن را از
ثواب و خيرات است، خداى فرمايد (أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ
عَلى ذلِكُمْ إِصْرِي- 81/ آل عمران) يعنى پيمان مؤكّد و
استوار.
الإِصَار- طنابها و ريسمانهائى كه ستونهاى خانه[1] را بر پاى مىدارد، و- ما
[1] منظور همان طنابهاى خيمه و چادرها و يا سراپردههائى است كه
تقريبا خانه بيشتر مردم بوده و امروز عشاير و كوچ نشينان همانگونه خانهها دارند
كه با طناب بر پا مىشود.