و- الأَكُولَة
من الغنم- گوشتى از گوسفندان كه خورده مىشود و-
الأَكِيل- پر خور مُؤَاكِل-
يعنى گول و كودن و كسى كه سربار ديگران است كه بطور استعاره بكار رفته است، و-
فلان مؤكل و مطعم بصورت استعاره بهمان معناست- و ثوب ذو أكل- پارچه دست بافت، و ريز
بافتى كه تار و پودش از پشم و پنبه ريسيده شده باشد و- التّمر مَأْكَلَة للفم (گوشت كباب چنچه يا خرمائى كه براى
خوردن آماده است).
خداى تعالى فرمايد: (ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ-
16/ سبا) يعنى ميوههايشان تلخ و نارس است كه به بهره و نصيب نيز تعبير شده است،
چنانكه مىگويند- فلان ذو اكل من الدّنيا- يعنى او از دنيا نصيب و بهره مادى دارد
و عبارت فلان استوفى أكله- كنايه از اينكه اجلش فرا رسيده و نصيبش را از عمر خويش
برده است، و همچنين بطور كنايه مىگويند:- أَكَلَ فلان فلانا- يعنى غيبتش كرد و گوشتش را خورد، چنانكه خداى تعالى
فرمود: (أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ
يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً- 12/ حجرات) كه در
همين معنى است، و گوشت مرده خوردن بصورت كنايه بيان شده شاعر گويد:
و عبارت- و ما ذقت أكلا- يعنى خوراكى را نچشيدهام، گاهى- أَكْل به بخشيدن و انفاق مال تعبير شده است،
زمانى كه خوردن آن مال بزرگتر از چيز است كه در آن نياز به مال باشد، مانند آيات (وَ لا تَأْكُلُوا
أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ- 88/ بقره) و (إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً-
10/ نساء) منظور از خوردن مال به باطل، صرف آن مال در راهيست كه با حقّ منافات
دارد، و آيه (إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً-
10/ نساء) تنبيه و اشاره است به باطل خوردن مال كه ايشان را به سوى آتشى سوق
[1] مصراع دوّم اين شعر كه زمخشرى آنرا در اساس البلاغه نقل كرده
است اينست، نام شاعر ممزّق است كه به نعمان مىگويد: