همين ريشه است كه بمعنى قلّت معرفت است،
چنانكه در اين آيه قرآن آمده است كه (وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا
يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا أَمانِيَ- 78/ بقره) يعنى گروهى
از اميّون هستند كه كتاب خواندن نمىدانند مگر اينكه بر ايشان خوانده شود.
فرّاء[1] مىگويد:
اميّون در اين آيه، اعرابى بودن كه كتابى نداشتند و در معنى آيه (النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ
فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ- 157/ اعراف).
گفتهاند- امّى- منسوب به امّتى است كه عادتا نمىتوانستند بنويسند و
نمىتوانستند بخوانند چنانكه لفظ عامى به كسى گفته مىشود كه بر روش عامّه مردم
باشد.
و نيز گفته شده از اين جهت به اميّون- خطاب شدهاند كه اگر چه خواندن
و نوشتن كتابى را نمىدانستند و نمىتوانستند امّا ندانستن و نتوانستن نوشتن و
خواندن را براى خود فضيلتى مىدانستند زيرا كه حفظ مىكردند و بىنياز از نوشتن و
خواندن از روى كتاب بودند.
اين صفت براى پيامبر 6 هم فضيلتى بوده و بر آيهاى از قرآن كه
ضمانت حفظ و فراموش نكردن آيات قرآن است اعتماد داشته كه فرموده (سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى- 6/ اعلى) و باز
گفته شده- اميّون و امّى- به خاطر منسوب بودن به- امّ القرى يعنى شهر مكّه است.
[1] يحيى بن زياد معروف به فرّاء مكنّى به ابو زكريّا از بزرگان
نحو و لغت و در تفسير و فقه و حديث و طبّ و تاريخ و نجوم و ادبيّات سر آمد بوده،
از شاگردان كسائى نحوى است، ثعلب گويد: اگر فرّاء نبودى علوم عربيّه از كار افتادى
و ابن انبارى نيز همين نظر را در باره كسائى و فرّاء دارد، مورد عنايت مأمون
عبّاسى بوده و سمت معلّمى ادب و تربيت پسران مأمون را داشته و آنها در پيش گذاشتن
كفشهاى فرّاء به همديگر سبقت مىگرفتند و عاقبت قرار شد هر لنگه كفش را يكى از
پسران مأمون جلوى پاى استاد بگذارد، وفاتش 208 ه در راه مكّه در سنّ 60 و چند
سالگى، امامى مذهب بودن او از رياض العلماء منقول است، آثارش: 1- آلة الكتاب 2-
الايام و اللّيالى و الشّهور 3- فعل و افعل 4- لغات القرآن 5- مجاز القرآن 6-
المذّكر و المؤنّث 7- المصادر فى القرآن 8- معانى القرآن 9- النّوادر 10- المقصور
و الممدود 11- الوقف و الابتداء فى القرآن. سيوطى مىنويسد فرّاء بسيار متديّن و
با ورع و پارسا بود.( ريحانة الادب ج 3- ابن خلكان ج 5- تاريخ بغداد ج 3 ص 298-
قاموس الاعلام ج 5- الفهرست ص 78).