إِمَام: كسى
است كه به پيشوايى او در قول و فعل اقتدى مىشود و يا كتابى و چيزى است، چه بر حقّ
باشد و چه بر باطل، جمع امام- أَئِمَّة-
است- در آيه (يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ-
71/ اسراء) يعنى به كسى كه به او اقتدى مىكردند، و گفته شده به إمامهم يعنى به
كتابشان.
آيه (وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً[1]- 74/ فرقان) ابو الحسن[2] مىگويد
امام در آيه جمع
[1] در حديث ابو بصير كه يكى از اصحاب با وفاى حضرت صادق( ع) است
چنين نقل شده كه پس از قرائت آيه( وَ
اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً- 74/
فرقان) امام فرمود« سالت ربّك عظيما انّما هى، و اجعل لنا من المتّقين اماما» معنى
اين درخواست عظيم از خداى تعالى اينستكه از او مىخواهيم، براى راهنمائى بسوى او
از گروه متّقين براى ما امام و پيشوا قرار دهد.
[2] ابو الحسن علىّ بن اسماعيل اشعرى، از پيشوايان مذهب جبر كه
ابتدا معتزلى مذهب بوده سپس از سخن در باره عدالت خداى و خلق قرآن عدول مىكند و
در بصره در مسجد جامع بانگ بر مىدارد كه:
« هر كسى مرا نمىشناسد، بشناسد من فلانيم اوّل به خلق قرآن و
اينكه خدا با چشمان ديده نمىشود و كارهاى بد و گناه را ما مرتكب مىشويم معتقد
بودم و اكنون از آن عقايد بر مىگردم».
ابو الحسن اشعرى در باره ايمان مىگويد« الايمان هو التّصديق
بالجنان و امّا القول باللّسان و العمل الأركان ففروعه» يعنى ايمان تصديق و باور
قلبى است و امّا اقرار بزبان و عمل بار كان از فروع آن است كسى كه با قلب، و دل به
يگانگى خداى تعالى تصديق كرد و پيامبران را تصديق نمود كه از جانب خدا هستند،
ايمانش صحيح است حتّى اگر در همانحال بميرد نجات يافته است و از ايمان خارج نشده
است، و مرتكب گناهان كبيره وقتى از دنيا بدون توبه بميرد حكمش با خداست كه با
رحمتش او را بيامرزد يا پيامبر6 شفيعش شود».
ملاحظه مىشود كه انتشار چنين افكارى چقدر با اسلاميكه در صد
آيه قرآن همواره ايمان را با عمل صالح همراه مىداند متفاوت است بخصوص با توجيهى
كه على( ع) در نهج البلاغه فرموده است:
الايمان معرفة بالقلب، اقرار باللّسان ابو الحسن اشعرى چگونه
مرتكبين گناه كبيره مثل( زنا، قمار، مى خوارگى، جنايت، خيانت، تهمت، كشتن اولياء،
اسارت خاندان پيامبر6 و ايجاد جنگهاى صفّين و نهروان) و تمام جناياتى كه در
تاريخ از سوى خلفاى اموى و مروانى و عبّاسى بغير از عمر بن عبد العزيز و گاهى بعضى
از خلفا سرزده است همه را توجيه مىكند و آنها را اميدوار به بخشش يا شفاعت
پيامبر6 مىكند همين افكار باعث شد كه حتّى خلفاى جور و ستم عبّاسى پيشوايان
اهل تسنّن را نيز به محاكمه بكشند و با فشار آنها را به قضاوت و فتوى وادار سازند
و آنگاه اشعرى كتابى بنام- مقالات الاسلاميّين و اختلاف المصلّين يعنى سخنان
اسلاميون و اختلاف نماز گزاران مىنويسد، در حاليكه خود بزرگترين اختلاف را بوجود
آورد و بزرگترين ضربه را به نماز گزاران وارد ساخت. و آثارش( ايضاح البرهان) و
كتاب التّبيين و مهمترين آنها مقالات اسلاميّين است.
در سال 330 فوت نموده و جهان اسلام را در مجادلات فكرى جبرى
مسلكان گرفتار ساخت، الملل و النّحل 1/ 101- وفيات الاعيان ابن خلكان 2/ 402
مقالات الاسلاميّين.