مىخورند) غالبا در سخنى كه ابتداء آغاز
مىشود، مىگويند- أمّا بعد فإنّه كذا[1]-
يعنى با- أمّا بعد- آغاز مىشود.
امد: خداى فرمايد: (تَوَدُّ لَوْ أَنَّ
بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً- 30/ آل عمران).
يعنى دوست دارد كه ميان او و آنها زمان دورى فاصله مىبود.
أمد
: أَمَد و- أبد از نظر معنى بهم نزديكند، ولى-
أبد- مدّت زمانى است كه حدّ معيّنى نداشته باشد و مقيّد نمىشود و در چنين معنى،
أبد كذا- بكار نمىرود، و غلط است، امّا- أمد- مدّت زمان است كه اگر مقيّد نشود
حدّ مجهولى دارد و زمانش نامعيّن است امّا غالبا منحصر مىشود مانند- أمد كذا-
چنانكه مىگويند:
زمان كذا.
[1] چون واژه( ام) و مشتقات آن در معانى مختلف بتفصيل ذكر شده
خلاصه آنرا بطوريكه مؤلّف ; در متن ياد آورى نموده است مىنويسيم:
امّ: مادر- اصل هر چيز- ترتيب دهنده- اصلاح كننده- جايگاه امّ
الكتاب: لوح محفوظ.
ام القرى: مكّه.
امّ النجوم: كهكشان.
امّ الاضياف: و امّ المساكين: ميزبان و مهماندار مساكينن.
امّ الجيش: رئيس سپاه.
امّة: گروهى كه بوسيله دينى واحد، در زمان و مكان واحد جمعند.
امّ الكتاب: سوره فاتحه.
امّة: جامعه.
امّة: گروهى با ايمان و علم و عمل صالح كه الگو مىشوند.
امّه: زمان- فراموشى- يك نفر در حكم جمع از نظر شخصيّت
اجتماعى.
امّى: ناخوانده و نانوشته- حافظين علوم كه خواندن، و نوشتن
نمىدانند- با فضيلت.
إمام: كسى كه از سخن و فعل او پيروى مىكنند، كتاب قابل
پيروى، لوح محفوظ.
امّ: قصد و هدف مستقيم- توجّه به مقصود- درد و جراحت سر.
أم: يا- بل- بلكه.
دو تركيب ديگر از اين واژه در قرآن هست كه راغب، آنها را ذكر
نكرده كه ياد آورى مىشود:
أمام: پيش روى، در آيه( بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ- 5/ قيامه) يعنى اين مردم مىخواهند كه
همه گناه فرا پيش دارند و توبه را تأخير مىنهند.