responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 20

يعنى: سخن حقّ اينستكه صحابه (رض) در قدرت بر فهم قرآن و بيان معانى مقصود آن متفاوت بوده‌اند، زيرا در قدرت علم به زبانشان متفاوت بوده‌اند، كسى از ايشان بود كه اطّلاع وسيعى در زبان داشت و به غرائب لغات موشكاف و متوجّه بود و بعضى ديگر مادون او بودند، و اين تفاوت در قدرت عقلانى و احاطه به قرآن بود، زيرا در معانى مفردات قرآن مساوى نبودند.

ابن خلدون به نقل از بخارى در تاريخش در باب تفسير (ج 8 ص- 128) نقل مى‌كند كه:

عدىّ بن حاتم معنى آيه: (وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ- 187/ بقره) را نفهميده بود، دو ريسمان سياه و سپيد را در فضا قرار داده بود و غذا مى‌خورد تا وقتى كه رنگ آنها را تشخيص مى‌داد، بعضى شبها هم اين كار برايش ممكن نمى‌شد همينكه صبح شد به پيامبر 6 خبر داد و پيامبر 6 فرمود: تو كار بيهوده‌اى را دنبال كرده‌اى، منظور تشخيص سپيدى صبح از سياهى شب است.

همين حديث را راغب در كتاب حاضر ذيل واژه- خيط- دقيقا ذكر كرده است.

بنابراين طبيعى بود كه هر چه بر دامنه اسلام و تعداد مسلمين افزوده مى‌شد خلفاء جور پيشه هم با طرفدارانشان كه بنام قاضى، عالم، مفتى، شاعر، والى و امير كه با خود خلفاء همسنخ بودند نمى‌توانستند پاسخگوى مشكلات اعتقادى، قرآنى و دينى مردم باشند، چنانكه در تاريخ مى‌خوانيم پيشوايان متّقى ساير فرق مسلمين نيز زير بار مأموريّت خلفاء نمى‌رفتند مثل نعمان بن ثابت ابو حنيفه و مالك كه از طرف مروان و خليفه عبّاسى در دو نوبت به قضاوت كوفه تكليف شدند و به نوشته ابن خلكان و مؤلّف كتاب (فى تاريخ المذاهب الفقهيّه) زير بار آن كار نرفتند و در اثر زهدشان آن را ردّ نمودند و هر يك به يكصد و ده ضربه شلّاق محكوم شدند[1].[2]


[1] براى ثبت در تاريخ بايستى قاطعانه و با استدلال نوشته شود كه پيشوايان تمام فرق مسلمين جز اندكى براى ايجاد حكومتى اسلامى تلاش مى‌كرده‌اند و هرگز هر خليفه يا حكومتى غير دينى را پيروى. نكرده‌اند.

مورّخين نوشته‌اند: كان رضى اللّه عنه لا يرى لبنى اميّه اىّ حقّ فى امرة المسلمين: ابو حنيفه براى بنى اميّه كه حكومتى اسلامى نبود حقّى قائل نبوده لذا بازرسان بنى اميّه مترصّد و مراقب او بودند ابن هبيره والى عراق او را حبس و تازيانه مى‌زند و او به مكّه مى‌رود در آغاز كار بنى عبّاس، آنها را تأييد مى‌كند ولى بعدا در اثر ظلم و ستم آنان به مخالفت بر مى‌خيزد- و لم يعرف ان تزل الاذى بآل على و لهم محبّة و ولائه:

همينكه بنى عبّاس با فرزندان على به خصومت برخاستند و آنها را اذيّت كردند عليه بنى عبّاس به مخالفت برخاست فرزندان على نيز او را دوست مى‌داشتند.

عندئذ يحسبه المنصور و يعذّبه فيأمر بضربه كلّ يوم عشرة اسواط حتّى اشرف على التّلف و قدمات بعد ذلك بقليل:

همينكه داورى و قضاى منصور دوانيقى را نپذيرفت او را حبس، و سپس هر روز ده ضربه شلّاق زدند تا مشرف به مرگ شد و بعد از دو سه روزى وفات يافت- 150 هجرى.

( وفيات الاعيان جلد 5 شماره تراجم 736- تاريخ المذاهب الفقّهيه/ محمّد ابو زهره 2/ 169- 173- تاريخ بغداد/ خطيب تبريزى 13/ 329).

[2] راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات الفاظ قرآن - تهران، چاپ: دوم، 1374.

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 20
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست