خداوند دانستهاند (يعنى روح از آفريدهاى بيسابقه خدائى است).
و آيه (إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ
أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ- 40/ نحل) كه اشاره به
إبداع خداوند است و با واژه- أمر- كه از نظر بلاغت و كمى حروف در آنچه را كه قبلا
در معنى انجام چيزى تعبير كرديم، بليغتر است، و نيز اين معنى در آيه (وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ-
5-/ قمر) به سرعت ايجاد كه وهم و خيال ما آنرا درك نمىكند تعبير شده است.
أَمْر: تقدّم و پيش داشتن چيزى است خواه بصورت
و معناى فعل امر حاضر بر وزن- افعل- يعنى انجام بده، باشد، و يا- امر غائب بر وزن.
و ليفعل- بايد انجام بدهد.
و يا با لفظ خبر بيان مىشود، مثل (وَ
الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَ-
228/ بقره) كه به لفظ خبر بيان شده، امّا در حقيقت امرى است كه زنان را مختار
مىكند، يا- أمر- بصورت اشاره بيان مىشود، مثلا آنچه را كه حضرت ابراهيم (ع) در
باره قربانى كردن فرزندش ديده بود بصورت- أمر- جلوه كرد آنجايى كه گفت: (إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا
تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ- 102/ صافات) يعنى آنچه را كه در باره ذبح فرزندش در خواب ديده بود-
امر- ناميده شده و آيه (وَ ما
أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ- 97/ هود) كه كلمه أمر- در
اين آيه بطور عموم تمام أفعال و سخنان فرعون را در بر مىگيرد.
و آيه (أَتى أَمْرُ اللَّهِ- 1/ نحل) اشاره به قيامت است كه با عمومىترين لفظ يعنى- أمر- آن را
ياد آورى نموده و آيه (بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ
أَمْراً[1]- 18/ يوسف) امر در اين
[1] اين مطلب قسمتى از آيه 18/ يوسف است كه برادران يوسف پس از
توطئه در باره او به نزد پدر مىآيند( وَ جاؤُ عَلى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ
لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما
تَصِفُونَ- 18/ يوسف) حضرت
يعقوب پس از ديدن پيراهن خون آلود يوسف كه آغشته به خونى دروغين بود مىگويد:
اينطور نيست كه شما مىگوئيد، حقيقت اينست كه نفسهاى امّاره
شما، كه همواره به زشتى فرمان مىدهد كار و سخن دروغ و زشت را در نظرتان آسان و كوچك
جلوه داده است لذا چنين دروغى مىگوئيد، من نيز به نيكوئى صبر مىكنم و خداى بر
آنچه را كه شم به دروغ توصيف مىكنيد يارى كننده. است.