(و هر كس از شما كه شايسته عمل كند چه مرد و چه زن در پاداش مساويند
...)[1].
و چون در تمام حيوانات توانائى جنس مؤنّث از مذكّر ضعيفتر مىشود[2]
[1] در جهانى كه اسلام ظهور كرد، اوج اختلافات طبقاتى و محروم
نمودن نيمى از انسانها به نام زنان، از حقوق اوّليه خود و همچنين تحقير زنان بقدرى
شدّت گرفته بود كه دختران را زنده زنده بگور مىسپردند و كسانى چون خسرو پرويز و
قيصر روم به خود حقّ مىدادند كه براى شهوت رانى و هرزگى خويش صدها زن را بصورت
حرمسراء در بند و اسير كنند( اخبار الطّوال جلد 1) حقارت زنان بحدّى رواج داشت و
در حقيقت تحقير انسانها مانند دنياى امروز ما، كه تبعيض نژادى سفيد و سياه و طبقه
گرايى يا حكومت يك طبقه بر 200 و يا 900 مليون انسان در بعضى كشورها آنهم بنام
حقوق بشر و عدالت گسترى، چهره انسانيّت متمدّن را سياه و آشفته و لكّهدار كرده
بود، ناگهان از افق حجاز و غار حرا، جبريل امين پيام الهى را بر بنده امين و صديقش
محمّد مصطفى6 رسانيد و با نداى برابرى زن و مرد و همه انسانها در آئين فطرى
بيان كرد و حتّى با آيه( وَ
قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً- 23/ اسراء) پس از پرستش خداى، احسان به
پدر و مادر را وظيفه انسانها قرار مىدهد و باز بمردان طبقه گراى و خشن آن زمان يا
انسانهاى غرب و شرق زده امروز كه زنان را صرفا براى توليد دلار و روبل بسخترين
كارها وا ميدارند و زنان را براى ارضاء اميال و هرزگىهاى خويش در تمام فيلمها
بازيچه هوسهاى مردم قرار مىدهند، نهيب مىزند، قرآن خروش برمىدارد كه: اى
انسانها همه شما را از يك نفس واحد و يك حقيقت آفريدهايم، تنها ملاك عزّت و شرف،
پارسايى و تقواست نه برترى مادّى و قدرت داشتن و در آيات مختلف با تأكيد زياد
شخصيّت زنان و حقوق آنها را مورد تأكيد قرار مىدهد پيامبر اسلام6 نيز در آخرين
خطبه( حجّة الوداع) مىفرمايد: زنان امانتهاى خدايند، و در امر طلاق او در اختيار
كردن همسر آزاد مىگذارد تا جايى كه بهشت را در زير قدمهاى مادران مىداند حتّى
شير دادن به كودك را به عاطفه و اختيار او وا مىگذارد، مىفرمايد اگر زنان شما آب
به دست شما دادند ديگر بار حقّ نداريد با امر و فرمان از او آب بخواهيد، واى انسانها
نخستين مشاور و طرف مشورت شما در كانون گرم خانواده و در مورد تربيت فرزندان
بايستى زنانتان باشند و آيه( وَ
أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ- 38/
شورى) و يك سوره از قرآن بنام سوره زنان( نساء) و يك سوره بنام شورى، نام گزارى
شده، بىجهت نبود كه در آن لجن زار دنياى جاهليّت نخستين گرونده به اسلام يك بانو
بود و در نخستين شهيد راه مكتب و نجات مستضعفين نيز يك بانو به نام سميّه و بهترين
خطيب زنان يك بانو به نام زينب كبرى است، در آيه فوق( وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى- 124/ نساء) مىفرمايد: زنان و مردان در
صالحات، همسنگند و همطراز و هم پاداش.
[2] اشاره به ضعيف شدن جنس مؤنّث از مذكّر در طبيعت محسوس است كه
ضعف و سستى. بخاطر توالد و تناسل و مراقبت و شير دادن فرزند بوجود مىآيد و اين
حالت كاملا طبيعى است و از اين روى طبيعت وظائف سنگين، و طاقت فرساى را بر دوش
طبيعت جنس مذكّر قرار داده است مثل جنگها، و تحمّل سختيها و غيره.