ضعف او مورد اعتبار قرار مىگيرد و هر چيزى
كه در طبيعت كارش و عملش سست و ضعيف مىشود مىگويند- أنثى- مثل اين شعر شاعر:
و عندى جراز لا أفل و لا أَنِثٌ.
(شمشيرى دارم كه نه كند است و نه سست و ضعيف).
در اين مصراع حديد و شمشير آهنى به-
أَنِيثٌ- معرّفى شده است، زمين سست و خاك نرم را نيز كه همانند زنان نرم
هستند- أرض أنيث- گويند و يا از جهت خوبى گياه، آنجا را به أنثى و زنى تشبيه
كردهاند كه (كودكان خوب و زيبا مىزايد).
و لذا مىگويند- أرض حرّة ولودة- يعنى زمين گرم و پر بار و با بركت
است.
هر گاه در لفظ و سخن بعضى از اشياء را به مذكّر و مؤنّث تشبيه
مىكنند بخاطر احكام آنهاست، مانند يد- أذن، شاعر گويد:
و ما ذكر و إن يسمن فأنثى
منظور شاعر حشرهاى است به نام- قراد- كه از گروه پرندگان و چهار
پايان، هر دو است يعنى (كنه)، مىگويد: آن حشره كوچكى كه به نظر مذّكر مىآيد آثار
پستانش ظاهر شده و فربه گشته، لذا مؤنّث است و مذّكر نيست. و در سخن خداى تعالى
كه: (إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا
إِناثاً- 117/ نساء) بعضى مفسّرين در تفسير اين آيه گفتهاند، حكم آيه به
همان اشاره لفظى است زيرا نام معبودانشان به صيغه مؤنّث لفظى بوده، به دليل
واژههاى (لات- عزّى- مناة الثّالثه) كه نام بتهاشان بوده،