بعضى ديگر كه نظرشان صحيحتر است- إِلَّا إِناثاً- را به اعتبار معنى تفسير كردهاند باين
دليل كه در زبان عرب به هر چيز منفعلى، أنيث-
مىگويند زيرا آن چيز تأثير پذير است چنانكه آهن نرم را أنيث- گفتهاند.
و نيز مىگويند: همه موجودات در حالت اضافه شدن بعضى به بعض ديگر سه
گونهاند:
1- موجوداتى كه فاعل هستند و در ديگران تأثير مىگذارند و تأثير پذير
نيستند (نامنفعل) مانند خداى تعالى و عزّ و جلّ.
2- پارهاى موجودات تأثير پذير و منفعلاند مانند جمادات كه فاعل
نيستند.
3- موجوداتى كه از يك جهت منفعل و تأثير پذيرند مانند ملائكه و انسان
و پريان كه در برابر ذات باريتعالى منفعلند و با مصنوعات و دست ساختههاى خود،
فاعلند و تأثير گذار، پس زمانى كه معبودات و بتهايى كه از جمادات ساختهاند،
تأثير پذيرند و غير مؤثّر از اينروى خداوند آنها را با واژه اناث- در آيات قرآن
ذكر كرده است و آنها را باطل معرّفى مىكند و بر نادانى ايشان در چنين اعتقادى
يعنى بت پرستى، تنبّه و هشدارشان مىدهد تا بدانند كه خدايان سنگى و چوبىشان
(آلهه) نه مىشنوند و نه تعقّل دارند و نه مىبينند بلكه به هيچ روى كوچكترين فعلى
و عملى از آنان سر نمىزند و بر اين معنى سخن حضرت ابراهيم (ع) دلالت دارد كه
مىگويد (يا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَ لا يُبْصِرُ وَ لا
يُغْنِي عَنْكَ شَيْئاً- 42/ مريم) يعنى (چرا چيزى را كه نه
مىشنود و نه مىبيند و نه ترا در نيازهايت بىنياز مىكند مىپرستى؟) و امّا آيه
(وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ
إِناثاً- 19/ زخرف) نقل قول آنهايى است كه به زعم باطلشان و گمانشان
ملائكهها (فرشتگان) دختران خدايند.
أنس
: إِنْس موجودى است خلاف پرى، إنس- به معنى ألفت
و محبّت خلاف تنفّر و بىمحبّتى است، إِنْسِيّ- منسوب به إنس است، واژه إنسىّ در جايى بكار مىرود كه انس و محبّت
در آن زياد باشد و به هر چيزى كه مورد محبّت قرار گيرد نيز (إنسّ) گويند از اينجهت
حيوانى كه به دنبال راكبش و صاحبش مىدود و ميرود را