«و قيل لجعفر الصّادق رضى اللّه عنه:
النّاس يقولون المسلمون كلّهم آل النّبىّ عليه الصّلوة و السّلام، فقال كذبوا و
صدقوا، فقيل له ما معنى ذلك فقال: كذبوا فى أنّ الأمّة كافّتهم آله و صدقوا فى
أنّهم إذا قاموا بشرائط شريعته، آله».
خداى فرمايد: (رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ
فِرْعَوْنَ- 28/ غافر) يعنى مردى از ميان خاصّان و كسانى كه به شريعت او بودند
و نسبت دادن او به آل فرعون از جهت نسب و خويشاوندى و مسكن است نه از اينجهت كه آن
قوم او را از خود و از پيروان راه فرعون مىدانستند.
در باره نام جبرائيل و ميكائيل گفتهاند: كه- إيل- نام خداى تعالى
است اين نظر بر حسب قواعد عرب صحيح نيست زيرا اقتضاء مىكند كه اگر- إيل مضاف اليه
شد مجرور شود و بگويند- جبرئيل- و حال اينكه چنين نيست.
آل الشّيء- چيزى است كه در حال تردد رفت و آمد است، شاعر گويد:
و لم يبق إلّا آل خيم منضّد
(چيزى باقى نمانده بود مگر جوهر و جلاى زيباى
شمشير كه در حركت بود) و- الآل- انگيزه و حالتى است كه در نتيجه كار كسى به او
مىرسد.
شاعر گويد:
سأحمل نفسى على آلة
فإمّا عليها و إمّا لها
(نتيجه كارم را چه بر زيانم و چه بر سودم،
بخودم مىقبولانم).
آثار و دور نماى آبگونه سراب را كه از دور ظاهر مىشود نيز- آل-
گويند و همينطور به شخصى كه منظرش از دور ظاهر مىشود هر چند كه منظر وى دروغين
باشد (يعنى شبحى يا تصويرى).
و همچنين وزش باد و خيزش آب دريا هم از همين ريشه- آل، يئول- است.
أول
: آلَ اللّبن
يَئُولُ- يعنى شير زياد جوشيد و كم شد چنانكه به هر چيز ناقص نيز مىگويند
كم شده و برگشته است.
واژه التّأويل
از- أول- است يعنى رجوع و بازگشت به اصل و- المَأْوِل- مكان و جاى بازگشت است، تأويل:- ردّ كردن چيزى به سوى غايت و