مقصودى است كه اراده شده چه از راه علم و چه
از راه عمل.
تأويل از راه و طريق علم مانند آيه (وَ
ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ- 7/ آل عمران) امّا باز گرداندن عملى تأويل به سوى مقصود و مراد،
مانند سخن اين شاعر كه مىگويد:
و للنّوى قبل يوم البين تأويل
(براى دورى و هجران قبل از روز جدايى مقصودى و
تأويلى هست).
سخن خداى تعالى (هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا
تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ- 53/ اعراف) يعنى
انتظار تأويل آيات را دارند روزى كه بيان و مقصود نهايى، و عملى آن آيات مىآيد.
و آيه (ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ[1] تَأْوِيلًا- 59/ نساء) گفته شده- أحسن،
از نظر معنى، كه سر انجام نيكوتر و ترجمه و تفسير آن است.
و نيز گفتهاند- أحسن تأويل- نيكوترين ثواب و پاداش در آخرت.
الأَوْل- يعنى سياست و روشى اصلاح طلبانه كه
رعايت مآل و پايان آن بشود (سياستى دور انديشانه) أول لنا و أيل علينا- (يعنى
سياستى خوش فرجام داشتيم و بر ما هم، چنان سياستى انجام شد).
أَوَّل: خليل بن احمد مىگويد ريشهاش (همزه-
واو- لام) است اوّل مانند فعّل است و بعضى گفتهاند: اصلش (دو واو و لام) است بر
وزن أفعل (أوول) امّا نظر خليل صحيحتر و فصيحتر است بخاطر كمى حرف (و) كه حرف
عين الفعلش يكى است- بنابر نظر خليل، واژه- اوّل- از- آل، يئول- و اصلش- آول- است
كه حرف مدّ در آن ادغام شده، و در حقيقت واژه- أوّل- صفت است و مؤنّثش- اولى- مثل-
أخرى است.
[1] تمام آيه چنين است:( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا
الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ، فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ
فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ
الْيَوْمِ الْآخِرِ، ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا) كه با توجّه به آيات بعدش كه شرحى است بر كيفيّت عملى اين آيه در
باره منافقين است كه مىگويد:( وَ
إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ
رَأَيْتَ الْمُنافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً) پس بازگشت و رجوع دادن موارد اختلاف به قرآن و رسول كه امر و
سنّت رسيده از پيامبر بوسيله راهبران و امامان كه وارث علم او هستند، و نيز قرآن
نيكوترين سر انجام است.