: بَدْر پيشى گرفتن و سرعت، خداى فرمايد: (وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ
بِداراً- 6/ نساء) با زياده روى و شتاب و سرعت أموال يتيمان را نخوريد.
چنانكه گويند: بَدَرْتُ إليه و بَادَرْتُ-
يعنى باو پيشى جستم، لغزش و خطائى هم كه با شدّت و خشم واقع مىشود- بادرة- تعبير مىشود كه جمعش بوادر- است.
كانت من فلان بوادر فى هذ الأمر- در اين كار خطاها و شتابزدگى داشت.
به قرص ماه در نيمه هر ماه بَدْر- مىگويند براى اينكه در آن شب، در طلوع كردن بر غروب خورشيد پيشى
مىگيرد، و نيز گفتهاند نام بدر- براى قرص ماه بخاطر اين است كه در آن شب به-
بدرة- شباهت دارد (بَدْرَة
كيسهاى چهار گوش و چرمى است كه پر از پول مىكنند و به شكل كرهاى در مىآيد).
بهر حال و با هر تعبير كه گفته شده- بدر- مصدرى است در معنى فاعل و
به عقيده من بهتر است كه- بدر- ريشه لغت باشد و سپس معانى مختلف از آن ظاهر شود،
گاهى مىگويند، بَدَرَ كذا: مانند طلوع قمر در نيمه ماه ظاهر و
نمايان شد و گاهى تمام بودن قرص ماه را به كيسه پر پول تعبير كردهاند.
بَيْدَر-: مكانى است كه براى خرمن خرمن كردن
گندم آماده مىشود و مدوّر بودن ماه را به كومههاى گندم و ساير غلات تعبير و تشبيه
كردهاند، خداى فرمايد:
(وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ
بِبَدْرٍ- 123/ آل عمران) بدر[1] مكانى است
معروف و مخصوص ميان مكّه و مدينه.
بدع
: إبداع، همان إنشاء و آفريدن است كه بدون نمونه
قبلى ايجاد و انجام شود، ركيّة بديع- يعنى حفره و چاه جديد و از همان واژه است، هر گاه كلمه بديع- در
باره خداى تعالى بكار رود به معنى ايجاد و آفرينش چيزى است بدون مادّه و ابزار و
بدون زمان و مكان، اينگونه آفرينش و إبداع خاصّ خداوند است.
واژه بديع-
به مُبْدِع- يعنى ايجاد كننده گفته
مىشود، مثل آيه (بَدِيعُ
[1] ياقوت مىنويسد- بدر- چاه آب مشهورى است ميان مكّه و مدينه
كه تا ساحل دريا يك شب راه است، و در كنار اين چاه جنگ معروف بدر كه باعث پيروزى و
غلبه اسلام و جدايى ميان حقّ و باطل شد اتّفاق افتاد در ماه رمضان سال دوّم هجرى(
معجم البلدان جلد 1).