و بر اين معنى، حديثى است كه از پيامبر 6
روايت شده
«لا تبادرونى بالرّكوع و السّجود فإنّى قد
بَدَّنْتُ».
در ركوع و سجود بر من پيشى نگيريد زيرا بزرگسال و مسن شدهام.
ولى آيه (فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ- 92/ يونس) (يعنى با جسدت،
و گفتهاند- بدن- در اين آيه به معنى زره است[1].
درع و زره را هم- بَدَنَة- ناميدهاند زيرا بر بدن قرار مىگيرد چنانكه آستين پيراهن را هم
دست پيراهن و لباس ناميدهاند و جاى پشت و شكم را هم ظهور و بطن، آيه (وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ
شَعائِرِ اللَّهِ- 36/ حجّ) واژه- بدن- در اين آيه جمع- بدنة، يعنى شتر قربانى.
بدو
: بَدَا الشّيء،
بَدْواً و بَدَاءً، كاملا روشن و آشكار شد، خداى فرمايد: (وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ- 47/ زمر) و (وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ
ما كَسَبُوا- 48/ زمر) و (فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما- 121/ طه) (كه هر سه آيه
فوق در همان معنى ظهور كامل و به خوبى آشكار شدن است).
بَدْو- به معنى روستانشينى در مقابل- حضر: شهر
نشينى، است، آيه (وَ جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ-
100/ يوسف) يعنى باديه و بيابان و هر جائيكه در سفر از دور پيدا مىشود و مقصد
است.
[1] بدن- بدون تاء تأنيث، زره كوتاهى است كه از طلا و پشم بافته
مىشود در مصر لباسى مىسازند كه در تار و پودش فقط ده- اوقيه- پشم بكار رفته و
بقيّه از طلاست بطوريكه به دوختن احتياجى ندارد و قيمتش هزار دينار است اين زرهها
نيم تنه بافته مىشود، اوقيه، وزن و پيمانهاى است برابر 12 درهم و يك دوازدهم
رطل، ابن اعرابى مىگويد، در آيه:
(
نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ- 92/
يونس) اى- ننجيّك بدرعك- يهوديان در باره غرق شدن فرعون شك كردند تا اينكه
جنازهاش با همان زرهاى كه بر تن داشت در ساحل پيدا شد فهميدند كه غرق شده است
چون داعيه خدايى داشت نبايد غرق مىشد، بر سطح آب آمدنش با همان زره كه مخصوص
فرعون بود نشانهاى بر نبوّت موسى 7 بود.
خواجه عبد اللّه انصارى مىنويسد: امروز تو را بر سر آب آريم
با اين زره.( ابن سيده- مقريزى ج 1 ص 177- خطط- آدم متزج 1 ص 352 فخر رازى ج 17 ص
157 تفسير كبير- أزهرى/ تهذيب ج 14- تنوير المقياس بيضاوى).