بَرَّ أباه-
به پدرش نيكى كرد كه اسم فاعلش- بَارّ و بَرّ- است مانند- صائف و صيف و- طائف و طيف- و بر اين
معنى است آيه (وَ بَرًّا
بِوالِدَيْهِ- 14/ مريم) و (وَ
بَرًّا بِوالِدَتِي- 32/ مريم).
بَرَّ فى يمينه فهو
بَارٌّ- (در سوگندش راست گفت و راستگوست).
افعال ديگر اين واژه- أَبْرَرْتُهُ- و- بَرَّتْ يمينى- و- حجّ مبرور- يعنى حجّى مقبول و پذيرفته شده، جمع
بارّ- أبرار و بررة- است. خداى فرمايد: (إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ-
13/ انفطار) و (كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ- 18/ مطفّفين)، و در صفت فرشتگان گويد: (كِرامٍ بَرَرَةٍ- 16/ عبس) واژه- بررة- در
قرآن ويژه ملائكه است زيرا معنى آن از- أبرار- بليغتر و رساتر است و- برره- جمع-
برّ- است.
و امّا- أبرار جمع بارّ است، و برّ- از بارّ در معنى بليغتر است
چنانكه واژه عدل از عادل بليغتر است.
بُرّ- گندم است و نامگزاريش به- برّ- از اين
جهت است كه گندم بالاترين چيزى است كه مورد نياز است و مصرف غذايى دارد.
بَرِير- ميوه درخت اراك است كه از آن مسواك
مىسازند.
در مثل گويند- لا يعرف الهرّ من البِرِّ[1] اين اصطلاح حكايت صدا و بازگو كردن صوت واژهها است امّا معنى صحيحش
اين است كه او دوست و دشمن را نمىشناسد و كسى را كه به او نيكى مىكند از كسى كه
به او بدى مىكند تشخيص نمىدهد.
بَرْبَرَة- پر گويى در كلام و سخن است
كه از آهنگ- بربر- كردن گرفته شده است.
برج
: البُرُوج، قصرها و كاخها كه مفردش- بُرْج- است- بروج النّجوم- موقعيّت مخصوص
ستارگان، خداى تعالى گويد (وَ السَّماءِ ذاتِ
الْبُرُوجِ- 1/ بروج) و
[1] در فارسى هم اين اصطلاح بكار مىرود، بابا طاهر مىگويد: