سيوف البَوَارِد-
شمشيرهاى سرد و كشنده كه متعرّض پيكرها مىشود كه با كشتن و بىجان كردن، سردى و
سكون آنها را نشان مىدهد.
خواب را هم- بَرْد- گويند يا از جهت اينكه ظاهر بدن سرد است و يا اينكه از حركت بسكون
مىرسد و آنطوريكه فهميده شده- نوم و خواب هم، از جنس مردن است، خداى فرمايد (اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ
تَمُتْ فِي مَنامِها- 42/ زمر) و (لا
يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً-
42/ نباء) يعنى خواب[1] (در آيه
اوّل از مرگ و دوّم از خواب- نام برده شده كه هر دو اشتراك بىاثرى و منفى دارند و
ساكنند و سرد).
عيش بارد زندگى خوب و پاك، باين اعتبار كه انسان
در هواى گرم از سردى و سرما لذّت مىبرد يا اينكه سكون و آرامش مىيابد.
أبردان- يعنى پگاه و شامگاه، زيرا اين اوقات
روز خنكتر است.
برد: برف يا بارانى كه در اثر هواى سرد
منجمد مىشود.
[1] وجه مشترك نوم و برد يا خواب و سرما كه بيكديگر تشبيه
شدهاند اينستكه هر انسانى در موقع خواب نياز به روپوش و روى انداز دارد چه در
تابستان و چه در زمستان يا در هر مكانى و حال اينكه درجه حرارت بدن همان 37 است
علّت اين است كه همانطوريكه در آيه اشاره شده خواب نوعى مرگ است زيرا تعلّق روح و
تسلّط و كارفرمايى روح در هر دو حالت متوقّف است و روياى صادق يعنى فعّاليت روح
بدون تعلّق به جسم، چون در جسم حواس ظاهر فعّاليت احساسيش تعطيل مىشود لذا
پيامبر6 در باره روياى صادق باين معنى فرموده: