responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 265

شده است مانند- بريت العود: چوب را تراشيدم، ناميده شدن مخلوق به- بريّه- براى اين است كه اصلش- مبريّه- يعنى اسم مفعول از- برى- است كه به معنى خاك است، چنانكه خداى فرمايد (خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ‌- 20/ روم) و (أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ- 7/ بينه) و (شَرُّ الْبَرِيَّةِ- 6/ بينه).

بزغ‌

: بَزَغَ‌ طلوع كرد و برآمد، خداى تعالى گويد: (فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ‌ بازِغَةً- 78/ انعام) و (فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً- 77/ انعام) يعنى بر آمده و طلوع كننده در حال گسترش نور و روشنائى.

بَزَغَ‌ النّاب: دندان بر آمد و ظاهر شد كه تشبيهى به بر آمدن و طلوع ستارگان است و اصلش از- بزغ البيطار الدّابّة يعنى دامپزشك با نشترزدن خون حيوان را جارى و روان كرده است پس- بزغ- يعنى روان و جارى شد.

بسس‌

: بَسّ‌ (ريز ريز شدن، راندن، آميختن، زجر كردن و زدن، رها كردن و شكافتن).

خداى فرمايد: (وَ بُسَّتِ‌ الْجِبالُ‌ بَسًّا- 5/ واقعه) يعنى كوهها از جاى خويش بصورت خاكى پراكنده در مى‌آيد. بَسَسْتُ‌ الحنطة و السّويق بالماء- گندم را آرد كردم و آن را با آب در آميختم، مثل:

فتته به: آرد را با شير و روغن آميختم (بَسِيسَة).

و گفته‌اند معناى- بسست- به سرعت خوردن نوشيدنى است. چنانكه- انْبَسَّتِ‌ الحيّات- يعنى مارها بسرعت حركت كردند.

و آيه (بُسَّتِ‌ الْجِبالُ بَسًّا- 5/ واقعه) به معنى آيه (وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبالَ‌- 47/ كهف) و (وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ‌- 88/ نمل) است.

و- بَسَسْتُ‌ الإبل: شتران را به سرعت راندم و زدم.

أَبْسَسْتُ‌ بها عند الحلب: در موقع دوشيدن شتران به آرامى بس بس گفتم تا دوشيده شوند. ناقه‌ بَسُوس‌- شترى كه جز با گفتن بس بس شيرش دوشيده نمى‌شود.

و در حديث‌

(جاء أهل اليمن‌ يَبُسُّون‌ عيالهم»[1].

يعنى يمنى‌ها در حالى كه با خانواده‌شان همراه بودند به آرامى سر رسيدند و شتران خود را با بس بس گفتن‌


[1] اين حديث را جوهرى و أزهرى اينطور نقل كرده‌اند« يخرج قوم من المدينه الى اليمن و الشّام و. العراق يبّسون و المدينة خير لهم لو كانوا يعلمون» گروهى در حال راندن شتران از مدينه بسوى يمن و شام خارج، شدند در حاليكه اگر مى‌دانستند مدينه براى آنها بهتر بود. حرب بسوس- هم جنگ معروفى بوده قبل از اسلام كه 40 سال به درازا كشيده و در اثر كشته‌هاى فراوان اين اصطلاح بفال بدو شوم نام برده مى‌شود و مى‌گويند- اشام من البسوس- يعنى شوم‌تر از جنگ بسوس( مجمع الامثال ميدانى 1/ 374).

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 265
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست