: البَسْرُ: خواستن چيزى عجولانه قبل
از موعد آن است.
بَسَرَ الرّجل الحاجة: نابهنگام آنرا مطالبه
كرد.
بَسَرَ الفحل النّاقة: شتر نر، ناقه را قبل از
وقت لقاح آزرد و اذيّت كرد.
ماء بَسْرٌ: آب خنكى كه از ديگرى قبل از ساكن شدنش
گرفته شود.
بَسْر: جراحت و زخمى است كه قبل از موعدش
شكافته شود.
بَسْر: خرماى زرد ناپخته، سخن خداى عزّ و جلّ
(ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ- 22/ مدّثر) يعنى قبل از وقت عذابش روى ترش كرد و اگر گفته شود، در
آيه (وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ- 24/ قيامه) آنها كه قبل از وقت در دنيا چهرهشان را گرفته و تلخ
نمىكنند و تو گفتى- بسر و باسره- حالتى گرفته و دردناك قبل از موعد است، گفته
شده، اشاره آيه به حالتى است كه قبل از رسيدن عذاب به آنها دارند. و واژه- بُسْر- خبر دادن و آگاهى قبلى از حال آنها است
پيش از آنكه به آن عذاب دردناك برسند و اين اعلام و آگاهى از دور و قبل از موعد كه
بيان مىشود نوعى هشدار و تنبيه است، آيه زير هم بآن معنى دلالت دارد كه
مىفرمايد: (تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ-
25/ قيامه) (به يقين خواهد دانست كه مصيبتى كمر شكن و عذابى خرد كننده باو مىرسد
و با او آنچنان عمل مىشود).
بسط
: بَسَطَ الشّيء: آن را گسترش داد و پخش كرد كه
گاهى هر دو معنى- يعنى- نشر و توسعه از آن فهميده مىشود و زمانى يكى از آن معانى،
مثلا:
بَسَطَ الثّوب: جامه و لباس را پهن كرد و
گسترد.
بِسَاط- در باره هر چيزى كه گسترده شود، بكار
مىرود.