responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 285

براستى كه فطرت و سرشت آدمى حكم مى‌كند به هر چيزى كه انسان نظر مى‌كند وجود خداى متعال را در مى‌يابد (وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ‌- 84/ زخرف) و از اين روى بعضى از حكماء گفته‌اند، مثل جوينده و خواهنده معرفت خداى، مانند جهانگردى است كه در آفاق مى‌گردد و سير مى‌كند و چيزى را كه در خود او و با خود اوست مى‌طلبد[1].

ولى واژه- باطن- در آيه (وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ‌- 3/ حديد) اشاره‌اى است بمعرفت و شناخت حقيقى اللّه و همانست كه ابو بكر رضى اللّه عنه اشاره كرده و گفته است:

«يا من غاية معرفته القصور عن معرفته».

(اى كسى كه نهايت معرفتش قصور و كوتاهى از معرفتش است) و گفته‌اند ظاهر- و باطن- در آيه فوق يعنى خداوند با آياتش ظاهر است و با ذاتش باطن- در آيه فوق يعنى خداوند با آياتش ظاهر است و با ذاتش باطن است.

و نيز گفته‌اند: خداى ظاهر است براى اينكه او بر أشياء و پديده‌ها محيط است و ادراك كننده آنها است و از جهت اينكه چيزى به او احاطه ندارد باطن- است همانطور كه فرمود: (لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ- 130/ انعام).

از امير المؤمنين رضى اللّه عنه سخنى كه بر تفسير اين دو لفظ دلالت مى‌كند روايت شده است، آنجا كه مى‌گويد:

«تجلّى لعباده من غير أن رأوه و أراهم نفسه من غير أن تجلّى لهم».

معرفت و شناسائى فهم اين سخن امير المؤمنين (ع) نياز به فهم دقيق و عقل‌


[1] مفهوم عبارت راغب اصفهانى ; در باره جهانگردى كه مى‌گردد و خويشتن خود را مى‌طلبد و حال اينكه خودش با اوست مانند گفته اين شاعر است كه در باره معرفت خداى مى‌گويد:

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 285
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست