و همچنين در آخرت نيز موجوداتى به شخصه باقى هستند مثل بهشتيان كه نه
براى مدّتى بلكه براى ابد پايدار و باقىاند، چنانكه خداى عزّ و جلّ فرمود (خالِدِينَ فِيها- 57/ نساء).
نوعى ديگر كه حيات و بقائشان به نوع و جنسشان بستگى دارد، چنانكه از
پيامبر 6 روايت شده كه
«أنّ أثمار أهل الجنّة يقطفها أهلها و يأكلونها ثمّ تخلف مكانها
مثلها».
(ميوههاى بهشتيان را، اهل بهشت مىچينند، و مىخورند سپس جاى آنها
پر مىشود).
در باره چيزهائى كه در آخرت دائم و باقىاند، خداى فرمايد: (وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ
أَبْقى- 6/ قصص) و (وَ
الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ- 46/ كهف) يعنى چيزى از
اعمال كه ثوابش براى انسانها باقى مىماند، كه آن اعمال به نمازهاى پنجگانه تفسير
شده است و گفتهاند آنها- سبحان اللّه و الحمد للّه هستند، امّا صحيحش اينست هر
عبادتى كه به قصد توجّه بخداى تعالى انجام شود- باقيات و صالحات- است و بر اين معنى
آيه (بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ- 86/ هود) كه پايداريش به وجود حقّ تعالى پيوسته و اضافه شده.
و آيه (فَهَلْ تَرى لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ- 8/ حاقّه) يعنى گروهى باقى
و پايدار يا فعل و عملى كه براى ايشان باقى مىماند كه گفتهاند- باقية- معنايش-
بقيّة- است كه از مصادر فعل بقى و يبقى است كه يا فاعل است و يا بر بناى مفعول
امّا معنى اوّل يعنى همان باقيه- (گروه باقى) صحيح است.
بكك
: بكّة، همان مكّه است و اين معنى از مجاهد است
كه مىگويد مانند جمله: سبد رأسه و سمده است يعنى سرش را از تكبّر بالا گرفت (گردن
فرازى) كه حرف (ب) به (م) تبديل شده است و همينطور در (لازب)- و (لازم) كه هر دو
به معنى ثابت و لازم است كه مىگويند- ضربه لازم و لازب- اين است: ضربتى كه پس از
بهبودى هنوز جايش باقى و ملازم آن عضو است.
خداى تعالى فرمايد: (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ
وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً- 96/ آل عمران)