گفته شده- بكّه- بطن و داخل مكّه است و نيز
آنرا نام مسجد الحرام دانستهاند و همينطور خود كعبه و خانه و آنجايى كه طواف
مىكنند.
نام بكّة، از- تَبَاكَ- يعنى إزدحام، مشتق شده است زيرا مردم در طواف ازدحام مىكنند و
متراكم مىشوند، در ناميدن- مكّه- به- بكّه- گفتهاند از اينجهت است كه در آنجا- تَبُكُ أعناق الجبابرة- يعنى گردنهاى جبّاران و
ستمگران را كه ملحدند مىكوبد و خورد مىكند.
بكر
: اصل واژه- بُكْرَة- است كه به معنى پگاه و اوّل روز است و از اين لفظ فعل- بَكَرَ، يَبْكُرُ، بُكُوراً- يعنى صبح خيزى و خارج شدن
در صبحگاهان است كه از واژه- بكرة- مشتقّ شده است.
بَكُور- هم صيغه مبالغه- بكور است و افعال
ديگر- بَكَّرَ فى حاجة و
ابْتَكَرَ و بَاكَرَ مُبَاكَرَةً- است كه معنى تعجيل و شتاب
از آن تصوّر مىشود زيرا بر ساير كارها و اوقات روزانه پيشى دارد و لذا به هر عجول
و شتابنده در كارى بكر- گويند، شتاب كرد.
شاعر گويد:
بكرت تلومك بعدوهن فى النّدى
بسل عليك ملامتى و عتابى
(پس از سستى در محبّت و بخشش سرزنشت آغاز شد،
به راستى كه ملامت و عتابم بر تو سخت و ناگوارا بود) نخستين فرزند و نيز پدر و
مادر چنين فرزندى را بخاطر تعظيم و بزرگداشتش-
بِكْر- ناميدهاند مثل بيت اللّه- گفتهاند- اشاره به ثوابى است كه براى
بندگان صالحش فراهم نموده كه فنا و نيستى باو نمىرسد و اين معنى اشاره باين آيه
قرآن است كه (وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ- 64/ عنكبوت).
شاعر گويد:
يا بكر بكرين و يا خلب الكبد
(اى نخستين نوزاد دو همزاد واى رباينده دل).
معنى- بِكْر-
در سخن خداى تعالى كه (لا فارِضٌ وَ لا بِكْرٌ- 68/ بقره) گاوى است كه نوزادى نزاده است و دندانهايش هم نسوده است
(پير نباشد و زياد هم جوان نباشد).