responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 306

اثر آن است كه پوست شتر را هم- بَلَد- يعنى اثر و نشانه شتر، گفته‌اند و جمعش- أَبْلَاد- است.

شاعر گويد:

«و فى النّجوم كلوم ذات أبلاد»

(در پيكر ستارگان جراحاتى است كه آثارش پيداست). أَبْلَدَ الرّجل- آن مرد شهروند شد، مثل- أنجد و أتهم يعنى (در نجد و بيابان سكنى گزيد).

بَلَدَ- يعنى در بلد و شهرى ساكن شد و اگر كسى از وطنش دور و سرگردان باشد و در بلدى ديگر ساكن شود مى‌گويند- بَلِدَ فى أمره- و أَبْلَدَ و تَبَلَّدَ.

شاعر گويد:

«

لابدّ للمحزون أن يتبلّدا.

(هر محزون و غمبارى ناگزير است جايى ساكن شود).

بخاطر زياد بودن بلادت و كودنى در كسى كه سبكسر و سبك مايه، و خودسر است او را- رجل‌ أَبْلَد، يعنى مرد خرفت و كودن، گويند كه فقط درشت هيكل و عظيم جثّه است.

آيه (وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً- 58/ اعراف). كنايه از دو نفس و دو جان پاك و نجس است كه در اين آيه زنان خوب به زمينهاى بارور و زنان بد، به زمينهاى بى‌ثمر تمثيل آورده است. (نكد، يعنى زشت و بدخو).

بلس‌

: الإبلاس‌ اندوه و غمى كه در اثر شدّت و سختى به انسان روى مى‌آورد، فعلش- أَبْلَسَ‌- است كه واژه- إبليس- از آن مشتق شده است، خداى عزّ و جلّ فرمايد: (وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ‌ الْمُجْرِمُونَ‌- 12/ روم) (در قيام قيامت و دنياى باز پسين، مجرمين و بزه كاران بسختى اندوهگين و مأيوسند).

و آيات (أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ‌ مُبْلِسُونَ‌- 44/ انعام) و (وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ مِنْ قَبْلِهِ‌ لَمُبْلِسِينَ‌- 49/ روم) مبلسون در اين آيات بمعنى نااميد است، چون كسى كه غمزده و گرفتار است بيشتر سكوت دارد تا آنجا كه قصد و هدف خود را

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 306
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست