responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 318

شاعر گويد:

نظر الدّهر إليهم فابتهل‌

(يعنى روزگار با فراخى فرصت، نابودشان كرد).

بهم‌

: البُهْمَة يعنى سنگ سخت، آدم شجاع را نيز از نظر تشبيه سنگ سخت- بهمه- گويند و به هر چيز محسوسى كه به سختى احساس شود، و هر چيز قابل تعقّلى كه براى فهم و عقل، دركش مشكل باشد آنها را نيز مبهم گويند.

أَبْهَمْتُ‌ الباب- درب را طورى بستم كه براى باز كردنش راهى نيست.

بَهِيمَة- هر چيزى است كه نطق و سخن ندارد و در صدايش گنگى، و ابهام هست امّا در عرف، پرندگان و وحوش را هم بهيمه- گويند و خداى تعالى فرموده:

(أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ‌- 1/ مائده) (از ميان وحوش ستوران چرنده‌اش بر شما حلال شده است يعنى شتران و گوسفندان و آنچه را كه در قرآن بيان شده).

ليل‌ بَهِيم‌- كه- بهيم- بر وزن فعيل در معنى- مفعل- است يعنى شبى كه تاريك شده و بخاطر ظلمتش همچون كارى مبهم است يا ليل بهيم- كه بهيم در معنى مفعل است، زيرا هر چيز ظاهرى در آن شب پوشيده و مبهم مى‌شود، پيدا نيست و فهميده و دانسته نمى‌شود.

فرس بهيم- اسبى كه بدنش يكرنگ است و چشم از دور به خوبى آن را تميز نمى‌دهد در اين معنى روايت شده است كه: «أنّه يحشر النّاس يوم القيامة بُهْماً».

(روز قيامت طورى مردم يكرنگ محشور مى‌شوند كه از يكديگر باز شناخته نمى‌شوند).

يعنى عارى از لباسهاى رنگانگ دنيايى كه بوسيله آنها هم مزّين بودند و هم مجزّا از يكديگر. و اللّه أعلم‌ البَهْم‌: گوسفندان كوچك، و- البُهْمَى‌: گياهان خاردار خود روى ناشناخته در كنار نهرها، أَبْهَمَتِ‌ الأرض- زمينى كه گياهان خود رويش زياد است، مثل:

أعشبت و أبقلت- يعنى گياهان تر و مفيد و سبزى آن زمين زياد شد.

بوب‌

: البَاب‌ يعنى محلّ داخل‌شدن در چيزى و اصلش راه ورودى يا مدخل مكانها است مثل درب شهرها و خانه‌ها، جمعش- أَبْوَاب‌- است، خداى تعالى‌

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 318
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست