توجّه نكردم در آيه (كَفَّرَ
عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ-
2/ محمّد) و (فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى-
51/ طه) يعنى حالشان و خبرشان، معنى واژه بال به حالتى كه انسان پيدا مىكند و
آنرا در بر مىگيرد، تعبير شده است، چنانكه مىگويند: خطر كذا ببالى- يعنى چنان
حالتى بر من گذشت و در ذهنم، خطور كرد.
بين
: واژه بَيْن
براى حدّ فاصل ميان دو چيز يا وسط آنها وضع شده است، خداى تعالى گويد: (وَ جَعَلْنا بَيْنَهُما زَرْعاً- 32/ كهف).
بَانَ كذا- يعنى جدا شد، و هر چه از او پنهان
بود ظاهر شد و چون معنى جدا شدن و آشكار شدن دارد در مورد هر چيزى كه جدا و منفرد
است به كار مىرود.
بَيُون- به چاه آبى كه عمقش زياد است يعنى از
لب چاه تا ته چاه فاصله زياد است گويند، و اين واژه باعتبار فاصله طنابى كه در دست
آبكش است تا آب ته چاه بكار رفته است.
بَانَ الصّبح- صبح ظاهر شد، سخن خداى تعالى
كه: (لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ-
94/ انعام) يعنى پيوندتان بريده و جدا شد كه در حقيقت عوامل پيوستگى يعنى اموال و
خويشاوند و اعمالى كه به آنها در اجتماعتان اعتماد داشتيد ضايع شد و از بين رفت و
اشاره به معنى اين آيه است كه:
(يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ-
88/ شعراء) همچنين آيه (لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى- 94/ انعام) از نظر قواعد زبان عرب، واژه بين گاهى اسم است و گاهى
ظرف.
كسى كه در آيه فوق (94/ انعام)- بينكم-، با ضمّه نون بخواند آن را
اسم قرار داده و اگر- بينكم- را با فتحه (ن) بخواند آنرا ظرف قرار داده است.
ظرف بودن واژه- بين- در آيات (لا
تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ-
1/ حجرات) و (فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً- 12/ مجادله) و (فَاحْكُمْ بَيْنَنا
بِالْحَقِ- 22/ ص) و (فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ
بَيْنِهِما- 61/ كهف) (كه در آيات فوق كلمه بين- طرف مكان يعنى در حضور و در
ميان، كه مفتوح است). جايز است كه واژه- بين- در معنى مصدر به جاى اسم مفعول بكار
رود، در آيه (وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ- 92/ نساء) و در اين مورد بكار نمىرود مگر در چيزى كه مسافتى فاصله
داشته باشد مانند- بين