أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا-
44/ مؤمنون) يعنى پياپى و متواتر.
فرّاء مىگويد: واژه تترى- در حال رفع و نصب و جرّ، الفش بدل از
تنوين آن است، ولى ثعلب[1] واژه
تترى- را بر وزن تفعل مىداند امّا ابو على غبور[2]
سخن ثعلب را غلط مىداند و مىگويد در صفات و صفى كه بر وزن تفعل باشد نيست.
تجر
: تِجَارَة يعنى تصرّف در سرمايه براى
سود و منفعت.
افعال و مشتقّاتش- تَجَرَ، يَتْجَرُ و
تَاجِرٌ و تَجْرٌ- است مثل- صاحب و صحب- در زبان عرب
واژهاى كه بعد از حرف (ت) حرف (ج) باشد نيست مگر همين لفظ، امّا واژه- تجاه-
اصلش- وجاه- است و حرف (ت) در- تجوب- براى مضارع بودن آن است.
در سخن خداى تعالى كه (هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى
تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ- 10/ صف) اين تجارت
به ايمان تفسير شده است، زيرا بعدش مىگويد: (تُؤْمِنُونَ
بِاللَّهِ ... تا آخر- 110/ آل عمران) و (اشْتَرَوُا
الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ-
16/ بقره) و (إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ- 29/ نساء) و (تِجارَةً حاضِرَةً
تُدِيرُونَها بَيْنَكُمْ- 282/ بقره).
[1] ابو العبّاس احمد بن يحيى ملقّب به ثعلب اديب لغوى و از
مشاهير نحو و لغت و پيشواى كوفيّين بوده كه سخنانش در كتب ادبى مذكور است علاوه بر
نحو و لغت با صدق لهجه و حفظ اشعار قديمه و در حل مشكلات ادبى مرجع ادباء بوده،
ثعلب از شاگردان ابن اعرابى است. از آثار او كتب زيادى است از آن جمله، اعراب
القرآن- اختلاف النّحويّين- غريب القرآن- و مشهورترين آثار او- كتاب الفصيح است كه
محمّد بن على استرآبادى بعلّت مطالعه و تدريس بسيار زياد كتاب الفصيح ثعلب او را
فصيحى گويند با اينكه حجم كتاب كوچك است ولى پر فايده و چندين بار چاپ شده است.
ثعلب در آخر عمر بعلّت پيرى به ناشنوائى مبتلا شد و حتّى در اثناى راه رفتن هم
بمطالعه كتاب مىپرداخت كه در يكى از اوقات اسبى بروى خورد به گودالى افتاد و
اختلال حواس پيدا كرد و بفاصله يك روز درگذشت، يازده تن از خلفاى عبّاسى از مأمون
تا مكتفى را درك كرده و در سال 291 در سن 99 سالگى به جوار رحمت حقّ پيوست.
[2] احمد بن محمّد بن قاسم رودبارى از بزرگان و دانشمندان زمان
خويش است فقه را از ابو العبّاس بن سريج و ادبيّات را از ثعلب و حديث را از
ابراهيم حربى فرا گرفته و در علم شريعت و طريقت و حقيقت جامع كمالات بوده و از
كلمات او است مىگويد: