آيات فوق واژه- أتراب- يعنى دو نوزادى كه با هم بزرگ مىشوند و
تشبيهى از تساوى و همانندى آنها به استخوانها و دندههاى سينه است كه رديف شده و
يكنواختند و يا براى اينكه آن دو نوزاد با هم بر خاك افتادهاند و زائيده شدهاند
و همچنين گفتهاند از اينجهت آنها را- أتراب- يعنى هم بازى، گفتهاند كه در كودكى
هم هر دو با هم با خاك بازى مىكنند.
ترف
: التُّرْفَة، فراخى و وسعت در نعمت است
گفتهاند- أُتْرِفَ فلان است يعنى او مُتْرَف يا نعمت زده است در آيات (أَتْرَفْناهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا- 33/ مؤمنون) و (وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ
ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِيهِ- 116/ هود) و (ارْجِعُوا إِلى ما أُتْرِفْتُمْ
فِيهِ- 13/ انبياء) و (أَخَذْنا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذابِ- 64/ مؤمنون) و (أَمَرْنا مُتْرَفِيها- 16/ اسراء).
وصف مترفين در اين آيات همان است كه در آيه ديگر خداى سبحان فرمود (فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ
نَعَّمَهُ[1]- 15/ فجر) (امّا انسان را پروردگارش با
[1] مترف شدن يعنى بيمارى مال پرستى و نعمت زدگى كه انسان جاهل
آن را دليلى بر اكرام و انعام خويش از طرف خدا مىداند، و حال اينكه خداوند بلافاصله
بعد از اين آيه پاسخ مىدهد كه-
كَلَّا- يعنى حاشا
چنان باشد كه مىپندارند هرگز اكرام و اهانت به زيادى و كمى ثروت نيست بلكه در
طاعت و گناه است سپس مىفرمايد-
كَلَّا- شما يتيمان
را نواختيد و در اجراى اطعام مسكينان و رفع ستم از آنان نكوشيديد و بر رفع
مسكنتشان تشويق نكرديد بلكه در عوض ميراث خوارشان بوديد و( تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا- 20/ فجر) شما به شدّت زر اندوزى و مال پرستى نموديد اين بود كه
ثروتمند شديد نه بخشش و اكرام الهى، اگر اكرام الهى بود خداوند با تهديد
نمىفرمود. وَ الَّذِينَ
يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ
فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ- 34/
توبه) اكرام خداى در اين است كه فرمود( وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ
الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ- 70/ اسراء) در بهرهمندى از طيّبات نه حرام و ناروا و شبهات و كم
فروشى و احتكار و ظلم و جنايت پس طيّبات و پاكيهاست كه إكرام خداوند است نه خبائث
و ناپاكيها.