responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 344

بى‌نياز كردن و نعمت دادنش بيازمايد).

ترق‌

: تَرْقُوَة استخوان پيوندى ميان گلوگاه و گردن، خداى تعالى فرمايد: (كَلَّا إِذا بَلَغَتِ‌ التَّراقِيَ‌- 26/ قيامه) و تراقى جمع- ترقوة است.

ترك‌

: تَرْك‌ الشّي‌ء، رد كردن چيزى از روى قصد و اختيار يا فشار و اضطرار.

در معنى اوّل، آيه (وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ‌- 99/ كهف).

(اين آيه بعد از آيه‌اى است كه ذو القرنين سدّ معروف را مى‌سازد، واژه يموج كثرت نفوس نژاد زرد را مى‌رساند كه در روز شكستن يا ساختن سدّ بر روى زمين موج مى‌زنند).

و آيه (وَ اتْرُكِ‌ الْبَحْرَ رَهْواً- 24/ دخان).

امّا در معنى دوّم يعنى ترك كردن چيزى با فشار و ناچارى، آيه (كَمْ‌ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ‌- 25/ دخان) است.

(كه اشاره به ميراث و بازمانده‌هاى فرعونيان در زمين است، از باغات و چشمه‌سارها و زراعت‌ها و كاخ‌ها و مكانهاى استوار و نعمت‌هايى كه از آنها بهره‌مند بودند، و سپس مى‌فرمايد: كذلك و اورثناها قوما آخرين- اينچنين همه آنها باقى ماند و بدست قومى ديگر رسيد).

تَرِكَة فلان- يعنى باز مانده و ميراث كسى كه از دنيا مى‌رود و هر كارى كه به پايان خودش مى‌رسد.

ما تَرَكْتُهُ‌ كذا- يعنى آنطور كه قرارش دادم جريان مى‌يابد، مثل: تركت فلانا وحيدا- يعنى تنهايش گذاردم.

تَرِيكَة- تخم شتر مرغى كه در بيابان رها شده و كلاه خود آهنى هم به همين شباهت،- بيضة الحديد- ناميده شد.

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 344
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست