اين احكام بيان شود زيرا تلاوت و پيروى اخصّ
از قرائت و خواندن آنهاست پس هر تلاوتى، قرائت است و هر خواند و قرائتى تلاوت
نيست. مثلا در خواندن نامه نمىگويند- تلوت رفعتك- ولى در قرآن چيزى را كه قرائت
مىكنى پيروى از آن واجب است.
آيات (هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما
أَسْلَفَتْ- 30/ يونس) و (وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا- 31/ انفال) و (أَ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ
أَنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ يُتْلى عَلَيْهِمْ-
51/ عنكبوت) و (قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ- 16/ يونس) و (وَ إِذا تُلِيَتْ
عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً- 2/ انفال).
كه تلاوت در آيات فوق در معنى قرائت و خواندن است.
و همچنين آيات (وَ
اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ-
27/ كهف) و (وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِ- 27/ مائده) و (فَالتَّالِياتِ ذِكْراً- 3/ صافّات).
امّا در آيه (يَتْلُونَهُ حَقَّ
تِلاوَتِهِ- 121/ بقره) پيروى كردن با علم و عمل است.
و آيه (ذلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ
الْآياتِ وَ الذِّكْرِ الْحَكِيمِ- 58/ آل عمران- يعنى آنرا
بر تو فرو فرستاديم، و آيه (وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا
الشَّياطِينُ- 102/ بقره) كه واژه- تلاوت- بر اين اساس بكار رفته كه شياطين
مىپنداشتند آنچه را كه- تلاوت- مىكنند از كتاب خداست.
التُّلَاوَة و
التَّلِيَّة- باقى مانده و تتمه وامى است كه بايد پرداخت شود.
أَتْلَيْتُهُ- يعنى او را باقى گزاردم در
حالى كه قدرت پرداخت آنرا داشتم به تأخيرش انداختم،
أَتْلَيْتُ فلانا على فلان بحقّ- يعنى حقّ او را به او واگذاردم. گفته مىشود:
فلان يَتْلُوا
على فلان او عليه- يعنى به او دروغ مىگويد، خداى گويد: (وَ
يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ- 75/ آل عمران).
لا أدرى و لا أتلى و لا دريت و لا تليت- را براى جناس لفظى بكار
مىبرند و اصلشان- لا تلوت- است چنانكه عبارت
«مأزورات غير مأجورات».
كه اصلش موزورات است. (يعنى گناهكاران غير از نيكوكاران و پاداش
گيرندگانند).
تمم
: تَمَامُ الشّيء يعنى تمام بودن
آنچيز يا به پايان رسيدنش به حدّى كه