ربّ العالمين- است و قوانين تربيتى از سوى
اللّه بيان شده است و پيامبر فرموده:
«أدّبني ربى، فاحسن تأديبى».
پروردگارم مرا ادب آموخت و چه نيكو آموخت.
و سپس سنّت و عترت و صحابه با وفا و تابعين باحسان او، گوياى تربيت
صحيح بودند، اخلاق زشت و زيبا در چهره و داستان اقوام گستاخ و مؤمن دور نما شده
است.
كتابهاى تربيتى در آغاز بنام- كتب ادب- و سپس- اخلاق- نوشته شد كه
الهام بخش همه آنها قرآن و كلام و احاديث نبوى و امامان (ع) است.
«و لا حاجة بنا الى القول انّنا نجدها فى القرآن و تفاسيره، و فى
الاحاديث و كذلك عند الفقهاء الّذين نجد الاخلاق عندهم ...»- (دائره المعارف
اسلامى 1/ 521).
نيازى نيست كه بگوئيم ما در قرآن و تفاسير آن و در احاديث و گفتار
فقهاء كه اخلاق نزدشان آشكار بوده اخلاق را مىيابيم بلكه مسألهاى بسيار بديهى
است.
سپس آثارى مهمّ از سوى- ابن مقفّع- اخوان الصّفاء- ابن مسكويه غزالى-
خواجه نصير طوسى مثل اخلاق ناصرى و سپس- اخلاق جلالى اخلاق ملّا حسين كاشفى و كتاب
تفضيل النّشأتين راغب اصفهانى.
15- علوم قضا و داورى: كه از قرآن آغاز مىشود و سراسرش دستوراتى
براى اقامه عدل و قسط است و نمونههائى از داورى صحيح و ناصحيح از سوى پيامبران
عرضه مىدارد و مىگويد:
زشتگوئيها و عيبجوئيهاى غلط ديگران شما را به جرمى كه باعث شود عدالت
نكنيد نيندازد، بلكه (اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى- 8/ مائده) عدالت كنيد كه به تقوى نزديكتر است.
و بعد از معرّفى قاضيان الگو و نمونه خود پيامبر و سپس على 7 از نخستين قاضىها هستند.
كاتب واقدى- در دهها روايت نقل مىكند كه خليفه دوّم بارها گفت: