از نيكى به بدى مثل، لوى شدقه- و- نَأى بِجانِبِهِ- يعنى رخسارش را و لبانش را
لوچ كرد و روى برگرداند.
الثَّنِيُ من الشّاة- گوسپندى كه داخل
دو سالگى شده است و شترى كه دو دندانش افتاده.
أَثْنَى و
ثَنَيْتُ الشّىء أَثْنِيهِ-
آنرا با ريسمان موئين يا ابريشمى بستم و گره زدم.
ثناى و ثنايه- از اين جهت غير مهموز و بدون همزه آخر هست كه بناى
كلمهاش بر تثنيه است و لفظ واحد و مفرد آن بنا نشده است و
مُثَنَّاة- يعنى زمام و دهانه دو تا شده اسب.
الثُّنْيَان- نفر دوّم در سيادت و مهترى
كه وقتى بزرگان قوم را شماره كنند او در مرتبه دوّم و پائينتر است.
فلان ثَنِيَّة
كذا- كنايه از كم ارزشى او در ميان ديگران است.
الثَّنِيَّة من الجبل- پيچ كوه و جادّه
كوهستانى كه براى صعود بايستى از آن عبور كرد گويى كه راه و حركت را دو قسمت
مىكند.
الثَّنِيَّة من السّنّ- چهار دندان بالا
و پائين پيشين دهان كه محكم هستند.
الثُّنْيَا- شتر يا گوسفندى كه قصّاب
آن را براى ذبح آماده كرد و سر و پاهاى او را استثناء و جدا مىكند.
الثَّنَاء- آنچه را كه از خوبيهاى
مردم بر شمرده مىشود و پياپى بازگو، و ياد آورى مىشود مىگويند- أَثْنَى عليه.
تَثَنَّى فى مشيته- متكبّرانه راه
رفت.
سورههاى قرآن نيز- مَثَانِي- ناميده شده است، خداى عزّ و جل فرمايد: (وَ
لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي- 87/ حجر) زيرا در
اوقات و زمانهاى مختلف تجديد و تكرار مىشود و كهنه نمىشود در حالى كه تمام
پديدهها و اشياء فرسايش و كهنه شدنشان همواره ادامه دارد و با مرور ايّام باطل و
مضمحل مىشوند.
و بر آن معنى خداى تعالى فرموده است (اللَّهُ
نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ-
23/ زمر)، و اگر به قرآن مثانى گفته شود صحيح است زيرا فوايد قرآن در هر