عصر و زمان پياپى تجديد و تكرار مىشود،
چنانكه در خبرى در وصف قرآن روايت شده است كه:
(لا يعوجّ فيقوّم و لا يزيغ فيستعتب و لا تنقضى عجائبه).
يعنى (قرآن منحرف نمىشود تا استوارش دارند، و از حقّ دور نمىشود تا
بحقّ و راستى بازش گردانند شگفتى و عجائبش هرگز پايان نمىپذيرد و سپرى نمىشود).
اين گونه مدح و ثنا در باره قرآن از اين جهت شايسته و سزاوار است تا
اينكه هشدار و تنبيهى براى مطلب باشد كه پيوسته قرآن براى كسيكه آن را تلاوت
مىكند و مىآموزد و به آنها عمل مىكند حقايقى مدح انگيز و شايسته تمجيد و ستايش
از او ظاهر و روشن مىشود و بر اين اساس خداى تعالى قرآن را با صفت كرم و بخشندگى
وصف نموده كه (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ- 77/ واقعه) و نيز
با واژه- مجد (شكوه) كه (بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ- 21/ بروج).
استثناء هم- دو گونه است: 1- يا با اداى لفظ
استثناء (الّا)- كه قسمتى از فراگيرى و عموميّت لفظى را كه قبل از (الّا) بيان شده
جدا مىكند و برمىدارد.
2- يا آنرا از شمول لفظ استثناء خارج مىكند بدون (الّا) اداء
مىشود.
1- امّا در مورد اوّل، يعنى استثناء كردن بعضى از جمله از عموم لفظ
آيه: (قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ
يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً- 145/ انعام).
2- ولى مورد دوّم يعنى آنچه را كه اقتضاى برداشتن وجوب لفظ استثناء
را دارد مانند:
- و اللّه لأفعلنّ كذا إن شاء اللّه- و امرأته طالق ان شاء اللّه- و
عبده عتيق إن شاء اللّه- و بر اين منوال آيه (إِذْ
أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ وَ لا
يَسْتَثْنُونَ- 18/ قلم). (زمانى كه سوگند خوردند تا سحرگاهان آن ميوهها و كشت و
زرع را با هم ببرند كه هيچ استثناء نكردند و نگفتند اگر خدا خواهد.
لا يَسْتَثْنُونَ- (يعنى استثناء نكردند).
ثوب
: اصل ثَوْب،
بازگشت چيزى است بحالت اوّليهاش، كه قبلا بر آن وضع و