responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 373

جَبَّتِ‌ المرأة النّساء حسنا- يعنى از نظر زيبائى بر ديگر زنان غلبه كرد كه استعاره از همان جبّ- يعنى قطع كردن است باين معنى كه حسن آن زن زيبائى را از بقيّه قطع كرد مثل: قطعته فى المناظرة و المنازعة- يعنى در ستيزه كردن و رويا روئى در سخن بر او چيره شدم و حجّتش را قطع كردم.

جبجبه- از اين واژه نيست بلكه كلمه‌اى است براى صداى بريدن، و قطع شدن چيزى.

جبت‌

: جِبْت‌ هر چيزى كه غير از خداى پرستيده شود، خداى تعالى گويد: (يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ‌- 51/ نساء)[1].

جبت و جبس- هر دو به يك معنى است، به حيوان نر يا مردى كه با افزون بودن مجامعتش صاحب فرزندى نمى‌شود و خيرى در او نيست- جبت و جبس- گويند.

گفته‌اند حرف (ت) در جبت بدل از حرف (س) است كه معنى مبالغه را مى‌رساند- غسولة هم يعنى شهوترانى زياد، مثل سخن اين شاعر:

عمرو بن يربوع شرار النّاس‌

، يعنى خسار النّاس كه حرف (ر) به سين، و حرف (ش) به (خ) تبديل شده و مبالغه را در ضرر و زيان مى‌رساند. ساحر و كاهن يعنى افسونگر و فالگير يا شعبده باز را هم- جِبْت‌- گويند.

جبر

: اصل‌ جَبْر، اصلاح كردن با زور و قهر است.

جَبَرْتُهُ‌ فَانْجَبَرَ و اجْتَبَرَ- كه از فعل جبر باب انفعال يعنى انجبار- در معنى مطاوعه بكار رفته است مثل- جَبَرْتُهُ‌ فَجَبَرَ، شاعر هم گويد:

قصد جبر الدّين الإله فجبر

(دين را خداى به صلاح آورد، سپس كامل شد).


[1] سعدى شيرازى نه تنها براى جبت و بت وجودى قائل نيست بلكه هر چه غير از خداى پرستيده شود هيچ مى‌داند، مى‌گويد:

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 373
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست