خداوند حال مردم را با بخشيدن نعمتهايش به
صلاح مىآورد، و التيام مىبخشد و نيز گفتهاند جبّار بودن خداوند از اينجهت است
كه آنها را بر آنچه مىخواهد وامىدارد و مقهور مىسازد.
امّا بعضى از لغت شناسان معنى اخير را از نظر لفظى ردّ كردهاند، و
گفتهاند از أفعلت، فعّال ساخته نمىشود- پس جبّار از فعل اجبرت ساخته نمىشود از
مصدر اجبار صيغه جبّار- نمىشود تا معنى قهر و اجبار و زور داشته باشد و پاسخ داده
شده كه جبّار از معنى لفظ- جبر- در روايتى كه از پيامبر 6 روايت شده كه:
گروهى از معتزله هم از جهت معنى آن را انكار و ردّ كردهاند و
گفتهاند خداوند تعالى متعالى است از اينكه معنى- اجبار- يعنى قهر و زور از آن آيه
فهميده شود، اين موضوع قابل انكار نيست كه خداى تعالى از نظر اقتضاى حكمت الهى
مردم را بر چيزهائى اجبار كرده است كه گزيرى و گريزى از آنها ندارند نه بآن صورت
كه گمراهان و جهّال و نادان مىپندارند، مثل اكراه ايشان بر مرض و مرگ و بعث،
اينها را هر كدام مقهور صناعتى علمى و كلامى ساخته كه در آن بمعارضه و ستيز با
ديگران برمىخيزد و با روشى اخلاقى و عملى كه در پيش مىگيرد و او را مجبور شدهاى
در شكل انتخاب شدهاى قرار داده است و اينان بر دو دستهاند:
1- يا كسى است كه با روش خويش در معارضه و تعارض با ديگران خشنود است
و نمىخواهد آنرا تغيير دهد.
[1] حديث معروفى است كه در اصول كافى چند بار ذكر شده و بطور
كامل چنين است« لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين» كه در تاريخ مباحثات
ايدئولوژيكى و اعتقادى اسلام رسالههاى زيادى در معنى اين حديث نوشته شده و براى
نمونه از مجمع البحرين شرح مختصرى را كه در معنى آن ذكر شده ياد آورى مىشود.